سیر تحول در طبّ در عالم اسلام
[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]اسلام دین علم و دانش است و هیچ گاه علم را از دین جدا ندانسته، بلکه همواره دین را عامل پیشرفت علم نیز برشمرده است. به همین جهت، به دست آوردن علم و دانش را به مسلمانان سفارش مینماید. آیات متعدد قرآن و احادیث فراوان، گویای این موضوع میباشند. در میان تمام ادیان آسمانی و تمدنهای بشری، دین اسلام به کسب علم، توجه بسیاری نموده و هنگامی که به عنوان دینی کامل طلوع کرد، مسلمانان در پرتو تعالیم دینی، با شور و شوق به فراگیری دانش پرداختند.[/box]
مدت اندکی نگذشت که مسلمانان پایه های علوم مختلفی را در خود پروراندند و تقریباً بر تمامی علوم زمان خود تسلط یافتند و در پرتو رهنمودهای دین اسلام، دانشمندان بزرگ و شایسته ای پرورش یافتند و به تاریخ علمی جهان معرفی گشتند؛ به گونه ای که تمدن اسلامی در طول ۷ قرن (۹- ۲ هـ.ق = ۱۵- ۸ م) پیشرو تمام تمدنها در زمینه علم بوده است.
کشورهای اسلامی در این دوران، مهد علم و دانش به شمار میرفته اند و دانشهای مختلف از ممالک اسلامی به تمام دنیا پرتوافکن میشده است. این موضوع را بسیاری از دانشمندان اروپایی نیز اعتراف کردهاند.
جرج سارتون : عصر بدون انقطاع دانش مسلمین
جرج سارتون در کتاب «مقدمهای بر تاریخ علم» میگوید: «از حدود ۷۵۰ تا ۱۱۰۰ میلادی، عصر بدون انقطاع دانش مسلمین مانند جابر، خوارزمی، رازی، مسعودی، بیرونی، ابنسینا، ابنهیثم و عمر خیام بوده است که همگی به اسلام تعلق داشتهاند».
مارسل بوازار :کشفیات دانشمندان اروپایی، ناشی از دانش مسلمین بوده
مارسل بوازار در کتاب «اسلام و جهان امروز» اعتراف میکند: «تحقیقات تاریخی مدرن، نشان داده است که بسیاری از کشفیات دانشمندان اروپایی، ناشی از دانش مسلمین بوده است. دانش پزشکی به عنوان ستارهای درخشان، بر تارک تمدن علمی مسلمانان میدرخشیده است؛ در حالی که اروپاییها به اعتراف خودشان، در دوران سیاه به سر میبردند»
.۱ مسلمانان از اوایل قرن دوم، به دنبال ترجمه کتابهای پزشکی سایر تمدنها بودند؛ اما این موضوع، به صورت روندی منسجم درنیامده بود تا اینکه با تشکیل «بیت الحکمه» کتابهای پزشکی یونانی، رومی و هندی را به زبان عربی ترجمه کردند و نظام پزشکی خاص خود را پایهریزی نمودند. ——————— ۱- جی. ای پارک، ک. پارک، پزشکی پیشگیری و اجتماعی، ج۲، ص۹٫ ***** با نگاهی گذرا، میتوان دوران ظهور اسلام در عرصه طبّ را به چهار مرحله تقسیم نمود: …
مرحله اول پزشکی در دوران نبوت، خلفا و عصر اموی
ابتدای ظهور دین اسلام تا سال ۱۳۳ هـ.ق (۷۵۰ م) که شامل پزشکی در دوران نبوت، خلفا و عصر اموی بوده است. در این دوره، پزشک مسلمان برجستهای وجود نداشته است. گرچه در دوران حیات پیامبر اکرم(ص) میتوان به افراد زیر به عنوان پزشکان عربستان اشاره نمود:
حارث بن کلده ثقفی۱: مشهورترین طبیب عهد پیامبر اکرم(ص) بود، که از آغاز زندگی به علم فلسفه و طبّ علاقه فراوان داشته است. وی ابتدا به سرزمین یمن رفت و سپس در «جندی شاپور» تحصیل نمود.
درباره اسلام آوردنش اختلاف است، برخی او را شوهر خاله پیامبر اکرم(ص) دانستهاند؛ ولی اکثر مورخان معتقدند که وی اسلام نیاورده است.۲
تاریخ وفات حارث را سال ۵۰ هـ.ق (۶۷۰ م) ذکر کردهاند. از این فرد کتابهایی مانند «المحاوره» و «استفراغ المفرم» باقی مانده است. برخی مورخان معتقدند که با ورود حارث به عربستان، اساس یک انقلاب علمی در پزشکی آن سرزمین پایهریزی شد.۳
نضر بن حارث بن کلده بن عبد مناف بن عبدالدار ثقفی: وی هر چند پسرخاله پیامبر اکرم(ص) محسوب میگردید؛ ولی از معاندان آن حضرت بود. هنگامی که در ابتدای بعثت پیامبر اکرم(ص) به حجاز آمد، پیوسته اخبار سایر ملتها را برای مردم بازگو مینمود و میگفت: محمد برای شما اخبار عاد و ثمود را آورده است و من هم اخبار کسراها را آوردهام. وی با این حرکات قصد آزار پیامبر اکرم(ص) را داشت و در عناد با آن حضرت اصرار میورزید. او در جنگ بدر، پرچمدار مشرکان بود و به دست امیرالمؤمنین علی(ع) کشته شد.
شمردل بن قباب کعبی نجرانی: وی نبوت پیامبر اکرم(ص) را پذیرفت و مسلمان شد.
ضماد بن ثعلبه ازدی: کفار به گمان خویش، این طبیب را برای درمان پیامبر اکرم(ص) آوردند؛ زیرا به پیامبر اکرم(ص)، تهمت جنون زده بودند و وی در درمان مجنونین تخصص داشت؛ اما هنگامی که نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و سخنان حضرت را شنید، مسلمان شد. برخی مورخان وی را از دوستان پیامبر اکرم(ص) در قبل از بعثت به شمار آوردهاند.
ابن ابیرمثه تمیمی: این طبیب در جراحی مهارت داشته است؛ ولی در بخش تئوری طبّ، صاحب درایت نبوده است.
تیاذوق: از پزشکان مسیحی اواخر قرن اول هجری بوده است. وی طبیب مخصوص حجاج بن یوسف ثقفی بود و در سال ۹۰ هـ.ق در شهر واسط درگذشت. کتاب «ابدال الأدویه» و «کناش» از تألیفهای او میباشد.
ابن آثال: طبیب مخصوص معاویه بوده و ریاست پزشکان شام را بر عهده داشته است. او شب و روز در مصاحبت معاویه بود و معاویه تمام اسرار نهانی خود را از وی مخفی نمیداشته است.
ابنآثال در علم خواص ادویه و ترتیب و ترکیب سموم کشنده بسیار ماهر بوده است. معاویه از سموم ساختهشده این طبیب برای شهادت امام حسن مجتبی(ع)، مالک اشتر نخعی و عبدالرحمن بن خالد بن ولید بهره برد.
————————
۱٫ ابووائل حارث بن کلده بن عمر بن ابی علاج بن ابیسلمه بن عبدالعزی بن غبره بن عرف بن قصی ثقفی.
۲٫ ابنحجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۲۸۸٫
۳٫ «فطب الحارث علی هذا الاساس ثوره علمیه و منطلق فی آفاق جدیده فی المهنه بالنسبه لماکان لدی العرب من هذه الصنعه قبل عصر الحارث». کمال السامرائی، مختصر تاریخ الطب العربی، ج۱، ص۲۴۲٫
مرحله دوم همزمان با دوران عباسی
این برهه، همزمان با دوران عباسی میباشد که از سال ۱۳۳ هـ.ق (۷۵۰ م) تا سال ۲۸۷ هـ.ق (۹۰۰ م) را فرا میگیرد و به دو بخش تقسیم میگردد:
۱٫ عصر ترجمه: با تأسیس «بیت الحکمه»۱در زمان هارون، افراد فراوانی به ترجمه آثار تمدن یونانی، رومی و هندی روی آوردند که سرامد آنان، «ابوزید حنین بن اسحاق عبادی»۲ و فرزندش «اسحاقبن حنین» و پسر خواهرش «حبیش بن حسن اعسم» بودهاند.
۲٫ عصر تألیف: پس از ترجمه آثار پزشکی، افرادی به صورت پراکنده، به تألیف کتابهای پزشکی پرداختند که آغاز ارائه دیدگاههای دانشمندان مسلمان را نوید میداد. آغاز عصر تألیف، بانام «ابوالحسن علیبن سهلبن طبری»۳ گره خورده است. کتاب «فردوس الحکمه» وی، شروع حرکتی نوین در پزشکی تمدن اسلامی میباشد.۴
——————————-
۱٫ «بیت الحکمه» را هارون الرشید در بغداد بنا نهاد و «حجاج بن مطر» و «ابن بطریق» و «سلما» را به روم فرستاد تا کتابهای قدیمی آنجا را شناسایی نموده و به بیت الحکمه بیاورند. در زمان مأمون نیز «یوحنابن ماسویه» مأمور ورود به روم و شناسایی کتابهای قدیمی شد. یوحنا در زمان مامون، معتصم، واثق و متوکل؛ یعنی در حدود ۵۰ سال، ریاست بیت الحکمه را بر عهده داشت. البته باید به این نکته توجه داشت که با تأسیس بیت الحکمه، نهضت ترجمه گسترش یافت، نه آنکه ترجمه از بیت الحکمه آغاز شده باشد؛ زیرا «ابو یوحنا بطریق» متوفای سال ۱۸۴ هـ.ق (۸۰۰ م) کتابهای جالینوس را برای منصور عباسی ترجمه کرده بود. «جورجیوس بن جبرائیل بختیشوع» متوفای سال ۱۵۵ هـ.ق (۷۷۱ م) نیز برای ابوجعفر منصور عباسی، برخی از کتابهای یونانی را ترجمه نموده بود.
۲٫ در غرب به نام یوهانیتوس (Johannitus) معروف است.
۳٫ دبیر «مازیار بن قارن» تا سال ۲۲۴ هـ.ق بود؛ سپس به خدمت معتصم، واثق و متوکل عباسی درآمد.
۴٫ در این زمینه، کتابهای فراوان نوشته شده که میتوان به کتاب «دوران تألیف و تصنیف کتب طبی در تمدن اسلام و ایران توسط پزشکان»، محمود نجمآبادی مراجعه نمود.
مرحله سوم عصر طلایی پزشکان مسلمان
این دوران، عصر طلایی پزشکان مسلمان است که سال ۲۸۷ تا ۷۰۰ هـ.ق (۹۰۰- ۱۳۰۰ م) را در بر میگیرد. پیشگامان فراوانی در این دوره، بر تارک دانش پزشکی بشر درخشیدهاند. کارنامه درخشان این دوران، هیچگاه در تاریخ بشری فراموش نخواهد گشت.
درباره این دوران، نوشته ها و منابع فراوانی وجود دارد که فقط به ذکر یک نکته بسنده میشود: در حالی که اروپاییان در دوران سیاه به سر میبردند، مسلمانان در بقیه نقاط متمدن جهان به پیش میرفتند. آنان در بغداد، دمشق، قاهره و دیگر پایتختهای مسلمانان، مدارس پزشکی و بیمارستان برپا میکردند. مسلمانان مشعل فروزانی از دانش پزشکی برافروختند. بیش از ۶۰ بیمارستان در بغداد و ۳۳ بیمارستان در قاهره ساخته شد. برخی از بیمارستانها مانند «المنصور» در قاهره، دارای بخشهای جداگانه و تخصصی بودند. در حالی که در اروپا، اولین بیمارستان در سال ۱۹۷۳ میلادی در شهر «یورک» انگلستان بنا شد.۱
————–
۱- جی. ای پارک، ک. پارک، پزشکی پیشگیری و اجتماعی، ج۲، ص۹٫
مرحله چهارم دوران افول دانش پزشکی مسلمانان ۱
دوران افول دانش پزشکی مسلمانان میباشد که بعد از مدتی فترت و سستی بین مسلمانان، طلیعه پزشکی غرب از اوایل قرن شانزدهم میلادی آغاز شد و نهضت « احیای علم پزشکی » برای -به ظاهر- علمیسازی پزشکی راه اندازی گردید.۲
——————-
۱٫ پاراسلوس (۱۵۴۱- ۱۴۹۳ م) را احیا کننده پزشکی نوین میدانند. این فرد سوئسی، آشکارا تمام آثار جالینوس و ابنسینا را به آتش کشید و بحث پژوهش عقلی را مطرح نمود.
۲٫ مجله تخصصی پژوهش و حوزه، ج۱۷و۱۸، صص ۲۰ – ۱۸٫
ثبت دیدگاه