تشریح و آناتومی در منابع طب اسلامی
تفصیل جسم و آناتومی استخوانی معجزه ی بیان معصومین علیهم السلام
امام جعفر صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش یک نصرانی پیرامون تشکیلات و خصوصیّات بدن انسان به تعداد استخوان ها و ظایف رگ ها پرداخته اند.
🔷روزى یک فرد نصرانى به نام سالم ضریر به محضر مبارک امام جعفرصادق علیهالسلام شرفیاب شد و پیرامون تشکیلات و خصوصیّات بدن انسان سؤالهائى را مطرح کرد؟
امام جعفر صادق علیهالسلام در جواب او اظهار داشتند :
🔳خداوند متعال بدن انسان را از دوازده قطعه ترکیب کرده و آفریده است، تمام بدن انسان داراى ۲۴۶ قطعه استخوان ، و ۳۶۰ رگ مىباشد.
رگها جسم انسان را سیراب و تازه نگه مىدارند، استخوانها جسم را پایدار و ثابت مىدارند، گوشتها نگهدارنده استخوانها هستند، و عصبها پى نگهدارنده گوشتها مىباشند.
دستهاى انسان را با ۸۲ قطعه استخوان آفریده است، که در هر دست ۴۱ قطعه استخوان وجود دارد و در کف دست ۳۵ قطعه، در مچ دو قطعه، در بازو یک قطعه؛ و شانه نیز داراى سه قطعه استخوان مىباشد.
و همچنین هر یک از دو پا داراى ۴۳ قطعه استخوان است، که ۳۵ قطعه آن در قدم و دو قطعه در مچ و ساق پا؛ و یک قطعه در ران .
و نشیمنگاه نیز داراى دو قطعه استخوان مىباشد.
و در کمر انسان ۱۸ قطعه استخوان مهره وجود دارد.
و در هر یک از دو طرف پهلو، ۹ دنده استخوان است، که دو طرف ۱۸ عدد مىباشد.
و در گردن هشت قطعه استخوان مختلف هست .
و در سر تعداد ۳۶ قطعه استخوان وجود دارد.
و در دهان ۲۸ عدد تا ۳۲ قطعه استخوان غیر از فکّ پائین و بالا، موجود است.
👈معمولا انسانها تا سنین بیست سالگى، ۲۸ عدد دندان دارند؛ ولى از سنین ۲۰ سالگى به بعد تعداد چهار دندان دیگر که به نام دندانهاى عقل معروف است، روئیده مىشود.
سَالِمٌ الضَّرِیرُ؛ إِنَّ نَصْرَانِیّاً سَأَلَ الصَّادِقَ علیه السلام عَنْ تَفْصِیلِ الْجِسْمِ- فَقَالَ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَى اثْنَیْ عَشَرَ وَصْلًا- وَ عَلَى مِائَتَیْنِ وَ سِتَّهٍ وَ أَرْبَعِینَ عَظْماً- وَ عَلَى ثَلَاثِ مِائَهٍ وَ سِتِّینَ عِرْقاً- فَالْعُرُوقُ هِیَ الَّتِی تَسْقِی الْجَسَدَ کُلَّهُ وَ الْعِظَامُ تُمْسِکُهَا- وَ اللَّحْمُ یُمْسِکُ الْعِظَامَ وَ الْعَصَبُ یُمْسِکُ اللَّحْمَ وَ جَعَلَ فِی یَدَیْهِ اثْنَیْنِ وَ ثَمَانِینَ عَظْماً- فِی کُلِّ یَدٍ أَحَدٌ وَ أَرْبَعُونَ عَظْماً مِنْهَا فِی کَفِّهِ خَمْسَهٌ وَ ثَلَاثُونَ عَظْماً وَ فِی سَاعِدِهِ اثْنَانِ- وَ فِی عَضُدِهِ وَاحِدٌ وَ فِی کَتِفِهِ ثَلَاثَهٌ فَذَلِکَ أَحَدٌ وَ أَرْبَعُونَ عَظْماً- وَ کَذَلِکَ فِی الْأُخْرَى وَ فِی رِجْلِهِ ثَلَاثَهٌ وَ أَرْبَعُونَ عَظْماً- مِنْهَا فِی قَدَمِهِ خَمْسَهٌ وَ ثَلَاثُونَ عَظْماً وَ فِی سَاقِهِ اثْنَانِ- وَ فِی رُکْبَتِهِ ثَلَاثَهٌ وَ فِی فَخِذِهِ وَاحِدٌ وَ فِی وَرِکِهِ اثْنَانِ- وَ کَذَلِکَ فِی الْأُخْرَى وَ فِی صُلْبِهِ ثَمَانِیَ عَشْرَهَ فَقَارَهً- وَ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْ جَنْبَیْهِ تِسْعَهُ أَضْلَاعٍ- وَ فِی وَقَصَتِهِ ثَمَانِیَهٌ وَ فِی رَأْسِهِ سِتَّهٌ وَ ثَلَاثُونَ عَظْماً وَ فِی فِیهِ ثَمَانِیَهٌ وَ عِشْرُونَ وَ اثْنَانِ وَ ثَلَاثُونَ.
📚بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج۴۷، ص: ۲۱۹-۲۱۸
_____
آناتومی اسلامی از منظر امام صادق علیه السلام
🌺 تشکیل جنین در رحم .
🌱 نخست می پردازیم به چیزی که جنین در شکم – در حالی که در سه تاریکی ، -تاریکی شکم ، رحم ، و بچه دان ،پوشانده شده است – به وسیله آن پرورانده می شود؛ آنجا که هیچ راهی برای به دست آوردن غذایی ، یا دور کردن اذیتی ، یا جلب منفعتی و یا دفع ضرری از خود را ندارد.
پس مقداری از خون حیض به سوی او جاری می شود و غذای او می گردد ، همچنان که آب غذای گیاه .
🌺 تولد و مراحل بعدی رشد .
🌱 خون حیض ، خوراک جنین است تا روزی که خلقتش کامل شود و بدنش محکم گردد و پوستش برای هم جواری با هوا قوت یابد و چشمانش برخورد با نور را تاب آورد.
در این هنگام ، درد زادن مادرش را فرا می گیرد و جنین را به شدت بیرون می راند ، و او متولد می شود.
پس خونی که در رحم خوراک جنین بوده ، به جانب سینه های مادر جاری می گردد و مزه و رنگش دگرگون می شود و به صورت غذایی متفاوت – که برای نوزاد از خون حیض مناسب تر و سازگارتر است – در می آید و وقتی نوزاد به آن نیازمند است ، او را کفایت می کند.
🌱 نوزاد لحظه ای پس از تولد ، در جستجوی غذا ، زبان را دور لبان خود می گرداند و لب ها را تکان می دهد و بدین ترتیب با سینه های مادرش روبه رو می گردد که هم چون دو ظرف کوچک آب ، برای رفع نیاز او ، اویخته شده اند.
از آن پس ، خوراک او شیر است تا وقتی هنوز بدنش تر و تازه ، روده هایش نازک و اعضایش نرم و لطیف اند.
🌱 آنگاه چون به راه افتاد و نیازمند غذایی دارای سختی و قوت شد تا با آن بدن خود را محکم و نیرومند سازد ، دندان های آسیا و دیگر دندان ها می رویند تا به وسیله آنها غذا را بجود و نرم کند و به آسانی فرو ببرد.
🌱 و چون به حد بلوغ رسد ، اگر نر باشد ، در صورتش مو بروید که علامت نرینه بودن و مایه عزت مرد است که از بچگی بیرون آمده و به زنان شباهت ندارد.
و اگر ماده باشد ، صورتش از مو پاکیزه می ماند تا زیبایی و طراوتش از بین نرود و سبب میل مردان به کاری که دوام و بقای نسل بسته به آن است ، می گردد.
آناتومی در دعای عرفه اباعبدالله
اِلهى اُحْصى عَدَداً وَذِکْراً اءَمْ اَىُّ عَطـایاکَ اءَقُومُ بِها شُکْراً وَهِىَ یا
مـعـبـود مـن کـدامـیـک از نعمتهایت را بشماره درآورده و یاد کنم یا براى کدامیک از عطاهایت به سپاسگزارى اقدام کنم در صورتى که آنها
رَبِّ اَکْثَرُ مِنْ اَنْ یُحْصِیَهَا الْعآدّوُنَ اءَوْ یَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ ثُمَّ
اى پروردگار من بیش از آن است که حسابگران بتوانند آنها را بشمارند یا دانش حافظان بدانها رسد سپس اى خدا
ما صَرَفْتَ وَدَرَاءْتَ عَنّى اَللّهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَالضَّرّآءِ اءَکْثَرُ مِمّا ظَهَرَ لى
آنـچـه را از سختى و گرفتارى از من دور کرده و باز داشتى بیشتر بوده از آنچه برایم آشکار شد
مِنَ الْعافِیَهِ وَالسَّرّآءِ وَاَنـَا اَشْهَدُ یا اِلهى بِحَقیقَهِ ایمانى وَعَقْدِ
از تـنـدرسـتـى و خـوشى و من گواهى دهم خدایا به حقیقت ایمان خودم و بدانچه تصمیمات یقینم بدان بسته است
عَزَماتِ یَقینى وَخالِصِ صَریحِ تَوْحیدى وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمیرى
و توحید خالص و بى شائبه خود و درون سرپوشیده نهادم
وَعَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى وَاَساریرِ صَفْحَهِ جَبینى وَخُرْقِ
و رشته هاى دید نور چشمانم و خطوط صفحه پیشانیم
مَسارِبِ نَفْسى وَخَذاریفِ مارِنِ عِرْنینى وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعى
و رخنه هاى راههاى تنفسم و پرده هاى نرمه بینیم و راههاى پرده گوشم
وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتاىَ وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانى وَمَغْرَزِ
و آنـچـه بـچـسـبـد و روى هـم قـرار گـیـرد بـر آن دو لبـم و حـرکـتـهـاى تـلفظ زبانم و محل پیوست کام
حَنَکِ فَمى وَفَکّى وَمَنابِتِ اَضْراسى وَمَساغِ مَطْعَمى وَمَشْرَبى
(فـک بـالاى ) دهـان و آرواره ام و مـحـل بـیـرون آمـدن دنـدانـهـایـم و محل چشیدن خوراک و آشامیدنیهایم
وَحِمالَهِ اُمِّ رَاءْسى وَبُلُوعِ فارِغِ حَباَّئِلِ عُنُقى وَمَا اشْتَمَلَ عَلیْهِ تامُورُ
و رشـتـه و عصب مغز سرم و لوله (حلق ) متصل به رگهاى گردنم و آنچه در برگرفته آن را
صَدْرى وَحمائِلِ حَبْلِ وَتینى وَنِیاطِ حِجابِ قَلْبى وَاءَفْلاذِ حَواشى
قفسه سینه ام و رشته هاى رگ قلبم و شاهرگ پرده دلم و پاره هاى گوشه و کنار
کَبِدى وَما حَوَتْهُ شَراسیفُ اَضْلاعى وَحِقاقُ مَفاصِلى وَقَبضُ
جگرم و آنچه را در بردارد استخوانهاى دنده هایم و سربندهاى استخوانهایم و انقباض
عَوامِلى وَاَطرافُِ اَنامِلى وَلَحْمى وَدَمى وَشَعْرى وَبَشَرى
عضلات بدنم و اطراف سر انگشتانم و گوشتم و خونم و موى بدنم و بشره پوستم
وَعَصَبى وَقَصَبى وَعِظامى وَمُخّى وَعُرُوقى وَجَمیعُِ جَوارِحى وَمَا
و عصبم و ساقم و استخوانم و مغزم و رگهایم و تمام اعضاء و جوارحم و آنچه بر اینها
انْتَسَجَ عَلى ذلِکَ اَیّامَ رِضاعى وَما اَقلَّتِ الاَْرْضُ مِنّى وَنَوْمى
بافته شده از دوران شیرخوارگیم و آنچه را زمین از من بر خود گرفته و خوابم
وَیَقَظَتى وَسُکُونى وَحَرَکاتِ رُکُوعى وَسُجُودى اَنْ لَوْ حاوَلْتُ
و بیداریم و آرمیدنم و حرکتهاى رکوع و سجود من (گواهى دهم ) که اگر تصمیم بگیرم
وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاَْعصارِ وَالاَْحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ اءُؤَدِّىَ شُکْرَ
و بکوشم در طول قرون و اعصار بر فرض که چنین عمرى بکنم و بخواهم شکر
واحِدَهٍ مِنْ اءَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِکَ اِلاّ بِمَنِّکَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ
یـکى از نعمتهاى تو را بجا آورم نخواهم توانست جز به لطف خود که آن خود واجب کند بر من
شُکْرُکَ اَبَداً جَدیداً وَثَنآءً طارِفاً عَتیداً اَجَلْ وَلوْ حَرَصْتُ اَنـَا
سپاسگزاریت را دوباره از نو و موجب ستایشى تازه و ریشه دار گردد آرى و اگر حریص باشم من
وَالْعآدُّونَ مِنْ اَنامِکَ اءَنْ نُحْصِىَ مَدى اِنْعامِکَ سالِفِهِ وَ انِفِهِ ما
و حسابگران از مخلوقت که بخواهیم اندازه نعمت بخشیهاى تو را از گذشته و آینده
حَصَرْناهُ عَدَداً وَلا اَحْصَیناهُ اَمَداًهَیْهاتَ اءنّى ذلِکَ وَاَنْتَ الْمُخْبِرُ فى
بـه حساب درآوریم نتوانیم بشماره درآوریم و نه از نظر زمان و اندازه آنرا احصاء کنیم ! هیهات ! کجا چنین چیزى میسر است
کِتابِکَ النّاطِقِ وَالنَّبَاءِ الصّادِقِ وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ الله لا تُحْصُوها
و تو خود در کتاب گویا و خبر راست و درستت خبر داده اى که ((اگر بشمارید نعمت خدا را احصاء نتوانید کرد))
_____
امام صادق(ع) پرسشهای زیر را از طبیب هندی پرسیدند:
چرا جمجمه سر چند قطعه است؟
?چرا موی سر بالای آن است؟
? چرا پیشانی مو ندارد؟
? چرا در پیشانی، خطوط و چین وجود دارد؟
?چرا ابرو بالای چشم است؟
?چرا دو چشم، مانند بادام است؟
چرا بینی میان چشمهاست؟
? چرا سوراخ بینی در زیر آن است؟
? چرا لب و سبیل بالای دهان است؟
?چرا مردان ریش دارند؟
? چرا دندان پیشین، تیزتر و دندان آسیاب، پهن و دندان بادام شکن، بلند است؟
?چرا کف دستها مو ندارد؟
چرا ناخن و مو جان ندارند؟
چرا قلب مانند صنوبر است؟
?چرا شُش دو تکّه است و در جای خود حرکت میکند؟
?چرا کبد (جگر) خمیده است؟
?چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا میگردند؟
? چرا گامهای پا میان تهی است؟
?طبیب هندی در پاسخ به تمامی پرسشهای بالا گفت: نمیدانم.
? امام فرمود: من علّت اینها را میدانم. طبیب گفت: بیان کن.
امام فرمود:
جمجمه به دلیل اینکه میان تهی است، از چند قطعه، آفریده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ویران میشد، بنابراین چون چند قطعه است، دیرتر میشکند.
مو در قسمت بالای سر است، چون از ریشه آن روغن به مغز میرسد و از سر موها که سوراخ است، بخارها بیرون میرود و سرما و گرمایی که به مغز وارد میشود، دفع میشود.
پیشانی مو ندارد، برای آنکه روشنایی به چشم برسد.
خطّ و چین پیشانی نیز عرقی را که از سر میریزد، نگه میدارد تا وارد چشمها نشود و انسان بتواند آن را پاک کند، مانند رودخانهها که آبهای روی زمین را نگهداری میکنند.
ابروها بالای دو چشم قرار دارند تا نور به اندازه کافی به آنها برسد. ای طبیب، نمیبینی وقتی شدّت نور زیاد است، دست خود را بالای چشمها میگیری تا روشنی به مقدار کافی به چشمهایت برسد و از زیادی آن پیشگیری کند؟!
بینی بین دو چشم قرار دارد تا روشنایی را بین آنها به طور مساوی تقسیم کند.
چشمها شکل بادام هستند تا میل دوا در آن فرو برود و بیرون آید. اگر چشم چهار گوش یا گرد بود، میل در آن به درستی وارد نمیشد و دوا به همه جای آن نمیرسید و بیماری چشم درمان نمیشد.
خداوند سوارخ بینی را در زیر آن آفرید تا فضولات مغز از آن پایین بیاید و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بینی در بالا بود، نه فضولات از آن پایین میآمد و نه بوی چیزی را در مییافت.
سبیل و لب را بالای دهان آفرید، تا فضولاتی را که از مغز پایین میآید، نگه دارد و خوراک و آشامیدنی به آن آلوده نگردد و آدمی بتواند آنها را از آلودگی پاک کند.
برای مردان محاسن (ریش) را آفرید تا نیازی به پوشاندن سر نداشته باشند و مرد و زن از یکدیگر مشخّص شوند.
دندانهای پیشین را تیز آفرید تا گزیدن آسان گردد و دندانهای آسیاب را برای خرد کردن غذا پهن آفرید، و دندان نیش را بلند آفرید تا دندانهای آسیاب را مانند ستونی که در بنا به کار میرود، استوار کند.
دو کف دست را بیمو آفرید تا لمس کردن با آنها صورت گیرد. اگر کف دست مو داشت، وقتی انسان به چیزی دست میکشید به خوبی آن را حس نمیکرد.
مو و ناخن را بی جان آفرید، چون بلند شدن آنها زشت و کوتاه کردن آنها زیباست. اگر جان داشتند، بریدن آنها همراه با درد زیادی بود.
قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باریک قرار داد تا در ریهها در آید و از باد زدن، ریه خنک شود.
کبد را خمیده آفرید تا شکم را سنگین کند و آن را فشار دهد تا بخارهای آن بیرون رود.
خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد تا انسان به جهت پیش روی خود راه رود و به همین علّت حرکات وی میانه است و اگر چنین نبود، در راه رفتن میافتاد.
پا را از سمت زیر و دو سوی آن، میان باریک ساخت، برای آنکه اگر همه پا بر روی زمین قرار میگرفت، مانند سنگ آسیاب سنگین میشد. سنگ آسیاب چون بر سر گردی خود باشد، کودکی آن را بر میگرداند و هر گاه بر روی زمین بیفتد، مردی قوی به سختی میتواند آن را بلند کند.»
آن طبیب هندی گفت: اینها را از کجا آموختهای؟ امام(ع) فرمود: «از پدرانم و ایشان از پیامبر(ص) و او از جبرئیل، امین وحی و او از پروردگار که مصالح همه اجسام را میداند.» طبیب هندى که چنین شخصیت علمى را در عمرش ندیده بود، به فکر فرو رفت. آنگاه در حالى که محو تماشاى سیماى امام بود، چنین لب به سخن گشود:
?- تصدیق مى کنم و شهادت مى دهم که جز خداى یگانه، خدایى نیست و محمد(ص) فرستاده اوست. به خدا سوگند، تاکنون کسى را در طب، عالم تر از تو ندیده ام…
?اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
منبع: طب الصادق،
ثبت دیدگاه