چرا جامعه شیعی ایرانی، طب استعماری غرب را پذیرفتند و طب اسلامی و سنتی، به حاشیه رفت؟
روزگاری ایران، پایگاه آموزش و گسترش علوم اصیل و کاربردی مثل طب و نجوم و صدور آن به جهان بود. تا دو قرن پیش، مردم هم بیماری های خود را با طب اصیل اسلامی – ایرانی درمان میکردند و هم سبک زندگی خود را بر مبنای اصول آن تنظیم میکردند. اما چه شد که جامعه شیعی ایرانی، در مقابل نفوذ و گسترش طب استعماری غرب، دچار تزلزل و وادادگی شد و دست بسته در مقابل آن تسلیم گردید؟
به طور کلی، مهمترین عوامل پذیرش طب استعماری غربی در جامعه شیعه ایران، را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. افزایش اعتقاد مردم به مفید بودن و کمخطر بودن طب غربی با توجه به تاثیر ظاهری سریعتر داروها و درمانها
اما مورد غفلت مردم، اینجاست که طب غربی علامت درمانی میکند نه علت درمانی، بنابر این نتیجه، خیلی زود ظاهر میشود اما ریشه بیماری پابرجاست وعوارض داروها بعداً بروز میکند.
یکی از خصوصیات طب جدید ساخت داروهای تسکین دهنده و خاموش کننده علایم بیماری است (که همان هم اکثرا با استفاده از تریاقات طب قدیم همچون تریاک و است . البته با فرمولاسیون شیمیایی و ده ها عوارض) تا جاییکه درمان ریشه ای به کلی به فراموشی سپرده شده است و کنترل علایم تا آخر عمر، آخرین راهکار طب غربی برای بسیاری از بیماری هاست/
به عنوان نمونه این پست را ببینید:
یک داروی شیمیایی با ۲۷ عارضه امی تریپتیلین
۲. پیشرفت در ابزار ها اما پسرفت در علم ، ابزارهای تشخیصی پیشرفته طب غربی || صنعت مدرن به جای علم طب
طب غربی، دیگر یک علم نیست و تبدیل به یک صنعت مدرن شده است. این صنعت بخشهای گوناگون دارد که یکی از آنها، صنعت ساخت تجهیزات تشخیص و درمان است. این تجهیزات روز به روز پیشرفته تر میشود و یک پزشک، بدون این تجهیزات، تقریبا هیچ کاری در جهت تشخیص و درمان بیماری نمیتواند انجام دهد. کافیست را برق را قطع کنیم تا تمام پزشکی مدرن فلج شود. بالعکس در طب اسلامی و سنتی از روش های تشخیص افتراقی، بالینی و بازتابی در تشخیص استفاده می شود که عوارضی برای بیمار ندارد و به وی هزینه اضافی نیز تحمیل نمی کند. برخی از این روش های تشخیص عبارتند از : علانم مزاجی، نبض ،خصوصیات بول ، براز، عرق و دیگر مندفعات بدن، تغییرات بازتابی اندام ها در عنبیه ، زیان، دست، پوست ، مو، ناخن و… که نزد اهلش شناخته شده است و خداوند حکیم بر اساس حکمت بالغه خود در وجود اشخاص نهاده است تا تشخیص و درمان بیماری ها آسان گردد.
در این رابطه پست های زیر را ببینید:
علم تشخیص یا بازی با شعور انسان
خطرات و عوارض سونوگرافی سه بعدی و چهار بعدی برای جنین
۳. اضطرار مردم و عدم دسترسی همه مردم به اطبا
با توجه به اینکه اطبا در نقاط مختلف کشور حضور نداشتند، عملاً مردم برای دسترسی به طبیب حاذق و قابل اطمینان، در مضیقه بودند. با نفوذ طب غربی و افزایش پایگاههای آن در اقصی نقاط کشور، عملاً محدودیت مردم در دسترسی به اطبا برطرف گردید.
۴. حمایت گسترده برخی عالمان دینی از گسترش طب غربی و تآسیس بیمارستانها
با توجه به بعضی محدودیتهای طب سنتی، و همچنین عدم شناخت صحیح و کامل نسبت به علم طب، حمایت گستردهای توسط عالمان برجسته دینی از تاسیس و گسترش بیمارستانها بوجود آمد. بسیاری از عالمان دینی، با هدف رفع نیازهای مردم به بهداشت و درمان، اقدام با تأسیس درمانگاهها و بیمارستانهای زیادی با استفاده از وجوهات شرعی نمودندکه نقش موثری در رشد و توسعه آن داشت.
۵. اخلاص و صداقت بسیاری از پزشکان ایرانی
علیرغم ماهیت طب استعماری و غربی، پزشکان زیادی بودند که با صداقت و اخلاص، کار خود را انجام میداند و همین امر نیز نقش موثری در توسعه پزشکی مدرن در ایران داشت.
۶. زرق و برق فراوان طب و تمدن غربی
بدیهی است که ظواهر تمدن غرب، نقش بسیار زیادی در پیشرفت آن در جوامع شرقی و مخصوصاً جوامع مسلمان داشته است. شاهان غربزده ایرانی، مثل ناصرالدین شاه، با سفرهایی که به غرب داشتند، شیفته زرق و برق تمدن غرب شدند، و اولین جرقههای نفوذ فرهنگ غربی و به تبع آن طب غربی، با روی کار آمدن این پادشاهان بی هویت، زده شد و با حکومت رضا خان قزاق (پهلوی) استمرار پیدا کرد.
۷. مخفی کاری و پنهان کردن عوارض درمانها و داروهای طب غربی
علیرغم رسانهای شدن بعضی از عوارض داروها و درمانهای طب غربی، هنوز بسیاری از این عوارض خطرناک، از مردم و حتی بسیاری از پزشکان مخفی مانده است. بسیاری از داروهایی که امروز پرضرر و ممنوع التجویز تلقی میشوند، چند سال قبل، داروهای شافیه و جادویی طب غربی بودند. اما این واقعیات، در لابلای حجم سنگین تبلیغات طب غربی، کمرنگ و پنهان مانده است.
۸. در اختیار داشتن تبلیغات و رسانه
امروز، رسانههای جهان و حتی ایران، در اختیار مظاهر تمدن و طب غربی است و طب های سنتی و کل نگر، به غیراز چند کانال و صفحه مجازی، تقریبا هیچ رسانه و تریبونی ندارد.
۹. حمایت دولت و بیمهها از طب غربی
طب استعماری، یکی از حلقههای مهم اقتصاد لیبرال سرمایهداری غرب است و بدیهی است باید مورد حمایت دولت و بانکها و سازمانهای بیمه و … باشد. در کشورمان نیز با توجه به الگوبرداری دولت از اقتصاد لیبرال سرمایه داری غرب، طب غربی از حمایت همه جانبه مالی و قانونی دولت برخوردار است.
۱۰. ضعف رقبا در دفاع و تبلیغ
یکی از علل مهم پیشرفت طب استعماری و غربی در جامعه ایرانی، ضعف طب سنتی و اسلامی در دفاع موثر از مبانی خود بوده است و این به کم کاری خود اطبا و هواداران طب اسلامی – ایرانی بر میگردد.
- فراماسونری و نفوذ دیپلماسی
در موارد متعددی انگلستان و روسیه با استفاده از ابزار بهداشت و پزشکی، در صدد بسط نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در ایران بودند. این مداخلات با ورود مسیونرهای مذهبی با عنوان پزشک به ایران صورت میگرفت و از این طریق نفوذ گستردهای در طب، فرهنگ، سیاست و اقتصاد را رقم زدند. نخستین پزشکان غربی، در زمان شاه عباس اول، در قالب هیأت های مذهبی یا پزشک، توسط کمپانی هند شرقی وارد ایران شدند.
- استعمال راحت داروها در طب غربی
داروهای طب غربی که به صورت قرص، کپسول یا شربت آماده است معمولاً بسیار راحت تر از داروهای طب اسلامی و ایرانی مصرف میشود. مردم معمولاً ترجیح میدهند یک قرص یا کپسول را با آب قورت بدهند تا اینکه مجبور باشند گیاهانی را بجوشانند، یا دم کنند و یا اینکه با تغییر سبک زندگی، ریشه بیماریهای خود را از بین ببرند!
- جهل مردم
مهمترین عامل گسترش یک «شبه علم» جهل مردم است. این جهل تاریخی، باعث میشود مردم داشتههای ارزشمند فرهنگی و طبی خود را فاموش کنند و تن به تجویزهای اشتباه و پرعارضه تمدن و طب استعماری بسپارند.
- بیماریهای اپیدمیک
ظهور بعضی از بیماریهای اپیدمیک، مثل وبا و طاعون، نقش پررنگی در توسعه پزشکی نوین در ایران داشت. این بیماریها که در واقع با نقشه و برنامه استعمار انگلیس در ایران گسترش مییافت، بهانه خوبی برای توسعه بیمارستانها و ورود پزشکان بیشتر به ایران شد.
- قانون صدور و الزام دیپلم طب در دوره پهلوی
در سال ۱۲۹۰ وضع قانون طبابت بر اساس دیپلم و مدرک صورت گرفت که میگفت: هیچکس در هیچ نقطه از ایران حق اشتغال به هیچ یک از فنون طبابت را ندارد، مگر اینکه از وزارت معارف اجازهنامه گرفته یا تصدیقنامه از ممالک خارجه داشته باشد. به اطبای موجود، دیپلم طب اعطا شد اما برنامه این بود که با سپری شدن دوران عمر این اطبا، روشهای طبی منسوب به آنان نیز محکوم به فنا گردد و رسم دیرینه خدمت شاگردی نیز از بین برود. لذا حکیمها دیگر نمیتوانستند شاگردانی بهسوی خود جلب و معلومات و تجربیات عملی خود را به آنها منتقل کنند؛ تمامی این پیشرفتها بهوسیله سیاست اروپا به شدت کنترل میشد.
- سرسپردگی پادشاهان به تمدن و طب غربی
در سالهای اولیه ورود طب استعماری غرب به ایران، علیرغم مقاومتهایی که از طرف مردم و نخبگان در مقابل گسترش این طب در ایران وجود داشت، اما ورود پزشکان به دربار، و اشتغال به درمان درباریان و شاهزادگان، جای پای آنها را بیش از پیش محکم کرد.
- عقب نشینی اطبا از مواضع علمی خود
شاید بتوان گفت مظاهر پر زرق و برق طب غربی، تجهیزات پیشرفته و تاثیر به ظاهر سریعتر درمانها، بسیاری از اطبای سنتی را هم فریفت تا جایی که از مواضع علمی خود عقب نشینی کردند و طبابت، ترویج و آموزش این علوم را به دست فراموشی سپردند و میدان را برای تاختن طب نوین، بیش از پیش خالی گذاشتند.
- ترویج غذاهای غیرطیب و ایجاد تفکر غیر دینی
در آموزههای دین مبین اسلام تأکید شده که مصرف غذای طیب و پاک، نقش بسیار مهمی در قبول حق دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً / مومنون ۵۱ در این آیه عمل صالح به غذای طیب ارتباط داده شده است و شرط عمل صالح را غذای طیب دانسته است. عمل صالح نتیجه تفکر و تعقل صحیح است که بواسطه غذای طیب بوجود می آید… شکی نیست که ترویج غذاهای غیرطیب و شبهه ناک (مثل انواع نوشابهها، ژله ها، سوسیس و کالباس و …) نیز در عدم پذیرش علوم اهل بیت توسط مردم، نقش بسزایی داشته است.
غذای طیب
- شناخت خوب طب سنتی و اسلامی توسط غربیها
سردمداران طب استعماری، شناخت بهتر و کاملتری نسبت به طب اسلامی – ایرانی دارند و میدانند که با وجود این طب، پزشکی غربی هیچ موفقیتی در جامعه ایران کسب نخواهد کرد. لذا از همان ابتدا، به موازات نقش ایجابی خود، تلاش بسیار زیادی در راستای سلب و خلع ید طب اسلامی – ایرانی به کار بستند. لذا تلاش همه جانبه برای منع حجامت در جامعه، حذف سرکه و نمک طبیعی و روغنهای سالم از سفره خانوادهها و … نشاندهنده عمق این شناخت است.
در این باره بخوانید:
طبّ شیمیایی در مقابل طبّ مزاجی || ورود نفوذی ها در ایران برای جایگزینی طب
- جدا شدن علم طب از حوزههای علمیه
حوزههای علمیه ما، روزگاری محل تدریس و تعلیم علوم مختلف مثل طب، نجوم، اقتصاد و … بود. جدا شدن این علوم از حوزههای علمیه و بها دادن بیشتر به علوم انتزاعی مثل عرفان و فلسفه و منطق و …، اشتباه بزرگی بود که باعث بیگانه شدن طلاب و عالمان دینی با مباحث مهم سبک زندگی و طب گردید و از طرفی، به گسترش بیشتر طب استعماری انجامید.
- جذابیت بیشتر جزئی نگری برای مردم
طب غربی جزئی نگر است و برای عوام مردم، جزئی نگری جذابیت بیشتری دارد. طب استعماری، خود را به دهها و صدها شاخه و تخصص تقسیم کرده است و برای هربیماری، داروی خاصی با دوزهای مختلف ساخته شده است (که در واقع علامت درمانی است) در مقابل طب اسلامی – ایرانی، کلی نگر است و برای درمان بیماری، به درمان علت اصلی آن میپردازد و مستلزم تغییرات گستردهای در سبک زندگی است.
تفاوت طب جز نگر و کل نگر را اینجا بخوانید
- عیوب و اشکالات شخصی بسیاری از اطبا [خود انتقادی]
واضح است که به حاشیه رانده شدن طب اسلامی ایرانی، به خیلی از مشکلات داخلی هم بر میگردد. عدم هماهنگی بین اطبا، بعضی از بی تقواییها و بی اخلاصیها و مخصوصاً بخل برخی اطبا در انتشار علم، کم کاریها و راحت طلبیها و … برخی از اشکالات داخلی این صنف بوده است که البته در همه اقشار و اصناف وجود دارد اما شاید در صنف روحانیت و اطبا، اثر منفی آن بیشتر نمود میکند.
تنظیم: امیررضا مقبل / با سپاس از استاد س.ر.صالحی
ویرایش نهایی و اضافات: اب . ابن علیان
سلام. عاشقان طب استعماری میگویند: در گذشته مردم با بیماریهای ساده میمردند. در این باره بیشتر توضیح دهید. در تاریخ آمده که بیماری طاعون از مصر آغاز شد و به اروپا رفت.
کرونا و فروپاشی نظام دروغ ها!
این قضیه از دو جنیه قابل پاسخگویی است اول اینکه جکمت بالغه الهی اقتضا می کند که بیماری یکی از وسایل مقدمه ساز مرگ و وسیلخ مرگ در هر زمان باشد – طاعون سخت تر از سرماخوردگی ساده کرونا است که طب جدید ار درمان آن عاجر مانده است
از سویی دیگر در اثبات کذب بودن بسیاری از این گزارشات تاریخی همین بس که امروز همین طب سنتی چه در چین و چه در ایران توانسته کرونا را درمان و مهار کند اما طب جدید با این همه ادعا…
طب استعماری مدعی است که بیماری آبله با واکسیناسیون همگانی نابود شده است. آیا واکسنهای یک سده پیش سودمند بوده و واکسنهای امروزی به دلیل پیشرفت دانش جهودان و به کارگیری این دانش برای کشتن، زیانبار شده است؟
منظور از «برخی محدودیتهای طب سنتی» که در بند ۴ آمده است، چیست؟
کسی منکر این نیست که طب سنتی در درمان برخی بیماری های ساده و غیر مرگبار کارآمده ولی چند نکته وجود داره که باید بهشون اشاره کنم
اول اینکه آیت الله مکارم گفتن طبی به نام طب اسلامی نداریم اگر دوست دارید میتونم منبعش رو بزارم با یه سرچ ساده پیدا میشه
دوم اینکه بسیاری از انتقاداتون به طب سنتی هم وارده مثلا طب سنتی هم خیلی وقتا فقط علائم رو درمان میکنه و ریشه ای درمان نمیکنه
یا طب سنتی و مصرف گیاهان دارویی هم خیلی وقتا عوارض داره و من خیلیارو دیدم که دچار عوارض شدن و حتی گاهی عوارضشون غیرقابل برگشته.
در هر حال امیدوارم موفق باشید و احساساتتون باعث از بین رفتن قضاوت درست نشه
سلام در کانال و درگر مطالب سایت به این مطلب پاسخ داده ایمن
سلام بنده مدتهاست که خلط پشت حلق دارم وله محض خوردن چیز شیرین یا بلند صحبت کردن به سرفه میفتم گفتند که طبع خودم گرم وخشکه اما غلبه بلغم دارم عرق زوفا کفایت میکنه ؟یابارهنگ ونعنا؟