طب اسلامی در تعریف علم اسلامی
[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]آیا اگر می شود از یک جمله ی کوتاه «لا تنقض الیقین بِالشّک»، کتابها نوشت و طولانی ترین بحث های اصول فقه را ارائه داد، نمی توان از «المَعِدَهُ بَیتُ الدّاءِ» تولید علم کرد و شاخه ی علمی بنیان نهاد و آن را «طب اسلامی» نامید؟ [/box]
«علوم اسلامی» به تعریف دکتر مهریزی
جناب دکتر مهدی مهریزی در نوشته ای که از اسلایدهای درس «جایگاه حدیث در علوم مختلف» ایشان پیاده شده، در بحث «تعریف علوم اسلامی»، پس از نقل نظرات مرحوم سید حسن صدر از «تأسیس الشیعه للعلوم الإسلامیه»، شهید مطهری در «آشنائی با علوم اسلامی»، استاد محمد رضا حکیمی در «دانش مسلمین»، با فرق گذاشتن بین «علوم اسلامی» با «علوم مسلمانان» (ظاهراً به پیروی از محمد رضا حکیمی)، تعریف زیر را اختیار می نمایند:
«علوم اسلامی علومی اند که محصول تعامل اندیشه های بشر با قرآن و سنّت باشند. در این تعامل، قرآن و سنّت گاهی موضوع بحث اند و گاه مستند بحث و گاه الهام بخش بحث یعنی منبع و ایده ی مسائل می باشند.»
🔹بر مبنای تعریف جناب دکتر مهریزی نیز، به قوّت می توان، علمی را به نام «طب اسلامی»، تحقیقاً و یا تقدیراً، در نظر گرفت. اما جای بسی تعجب است که ایشان، بر اساس تعریف مختار خود، دایره ی علوم اسلامی را منحصر در ده شاخه کرده است که عبارتند از: تفسیر، رجال، درایه، اصول فقه، فقه، کلام، فلسفه، عرفان، ادبیات و اخلاق!.
آیا اگر می شود از یک جمله ی کوتاه «لا تنقض الیقین بِالشّک»، کتابها نوشت و طولانی ترین بحث های اصول فقه را ارائه داد، نمی توان از «المَعِدَهُ بَیتُ الدّاءِ» تولید علم کرد و شاخه ی علمی بنیان نهاد و آن را «طب اسلامی» نامید؟
در زمانی که غرب و شرق، از یک مسأله تولید علم می کنند و ادعا شده که هر ساله حدود هزار شاخه ی علمی پدید می آید، چرا ما باید به مجموعه ی غنی از روایات پزشکی (که اکثراً اقرار دارند ارزیابی متفاوتی با روایات فقهی دارند)، بی توجه باشیم؟ اگر بنابر نظر مرحوم سید حسن صدر و استاد محمد رضا حکیمی، «شعر» از جمله ی علوم اسلامی اند، و «رجال» و «اخلاق» و «عرفان» می توانند عنوان «علوم اسلامی» داشته باشند، چرا نمی توانیم علمی به نام «طب اسلامی»، تحقیقاً یا تقدیراً داشته باشیم؟
به راستی با صرفنظر از غرض، چه تفاوتی بین علم فربه اصول فقه (که بالإتفاق اسلامی شمرده می شود) با علم طب اسلامی وجود دارد، جز این که اولی تأسیس شده است و دومی هنوز در سن هزار سال پیش علم اصول است. آیا گنجینه ی عظیم احادیث معصومین، پتانسیلی برای تولید «علم طب اسلامی» ندارد؟ اگر به نظر مرحوم شهید صدر، علم اصول فقه از علم فقه و علم فقه از حدیث گرفته شده است (ن.ک: تاریخ علم اصول، ص ۵۵)، آیا نمی توان علم طب اسلامی را از حدیث اخذ کرد؟
👌نتیجه
🔹با این توضیحات و با پذیرش یکی از تعاریف علوم اسلامی، می توان ادعا کرد که یا به آن چه هست (تحقیقاً) و یا پس از تولید علم طب (تقدیراً)، شاخه ای با نام «طب اسلامی» داشته باشیم.
والحمدلله رب العالمین
✍️محمد ذکاوت صفت ـ قم ـ فروردین ۱۳۹۷
👈(علاوه بر نوشته ی دکتر مهدی مهریزی و مجموعه آثار ۵ مرحوم شهید مطهری و منابعی که دیده شدند، از بیانات استاد بزرگوار دکتر احمد غلامعلی استفاده کرده ام. این نوشته، مختصراً نوشته شد تا ظرفیت انتشار و مطالعه در شبکه های مجازی را از دست ندهد.)
ثبت دیدگاه