حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 870 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 28 تعداد دیدگاهها : 951×

نقد طب مدرن | استاد موسوی – دارو و درمان های جدید چهارمین علت مرگ و میر
پ
پ

نقد طب مدرن | استاد موسوی – دارو و درمان های جدید چهارمین علت مرگ و میر

[box type=”shadow” align=”aligncenter” class=”” width=””]آری! صحبت از جنایات پزشکی است نه فقط اشتباهات پزشکی. اشتباهات پزشکی قابل نقد و اصلاحند چرا که بی غرضند و قابل بخشش، اما اکنون زمان گفتن از غرض ورزیها و نیرنگهاست. صحبت از کلاه برداری ها و سرقت های علمی است. صحبت از محروم کردن غرض آلود مردم از نعمت سلامتی است و صحبت ازتصاحب بدون شایستگی عرصه پزشکی است که منجر به بروز فجایع انسانی بی سابقه در طول تاریخ شده است که همگی به منظور کسب منافع اقتصادی به نفع شرکتهای داروسازی اروپائی- آمریکایی و استفاده از کالای « دارو » به عنوان یکی از مهمترین و استراتژیک ترین امتیازات موجود برای وابسته کردن توده مردم و خصوصا کشورهای ضعیف و استعمارزده به سرمایه داری غربی است و با هدف جلب سرمایه های جهانی به سوی غرب اعمال میشود.[/box]

نقدی بر طب جدید

سالها پیش، با قدم نهادن طب جدید دستاورد اروپا و داروهای پیشرفته شیمیایی و پزشکان دستپرورده انستیتوهای تحقیقاتی
اروپائی به داخل این مرز و بوم، بارقهای از امید، در قلبهای مردم ستم چشیده و ظلم تاخته ایران درخشیدن گرفت که:
.« به لطف پروردگار، بیماری هایمان به دست شفابخش این بیگانگان خیرخواه، معجزه وار شفا خواهد گرفت و سلامتی هرچه
بیشتر، زندگی هر چه سالمتر و عمرهایی هرچه طولانی تر بر ایمان به ارمغان آورده خواهد شد»
دیگر دوره حکیم باشی ها و عطارباشی ها و حجام ها و طبابت های پدربزرگها و مادربزرگها به سر آمده بود. این متاع پرزرق
امپریالیسم، با چنان هیاهو و دبدبه و کبکب های، مرزهای ایران- این سرآمد طب جهان- را درنوردید که تنها پس از مدت بسیار
کوتاهی وجب به وجب سرزمینمان را به تاخت پیمود و از همه خانهها و کوچهها و دکانها سربرآورد.
مردم، مسخ و حیران تبلیغات و زرق و برق خیره کننده داروها و تجهیزات مدرن پزشکی و در نبود یک سازمان پزشکی-
بهداشتی منسجم، به سوی این دست شفابخش معجزه گر پناه آوردند و جسم و روح خود را به دست این فرشته نجات سپردند و
همگان به این نقطه رسانده شدند که:
« طب و درمان، فقط از آن اروپاست »
و دیری نگذشت که اروپا با تسلط و برتری سیاسی و اقتصادی خود و با استفاده از ابزارهای مختلفی که مشروع، نامشروع،
انسانی یا به سادگی، در همه جا سیطره داد و خود را به عنوان تنها و تنها و تنها پیشتاز بلامنازع علم و خصوصا علم پزشکی
در جهان معرفی کرد. . و این چنین بود که قرصها، شربتها و آمپولهای رنگارنگ مسکن و مخدر و کورتون و …
با تأثیرات معجزه آسا و سریع خود، نقطه اتکای همه درمانها شدند و روشهای درمانی نوین؛
جراحیها، فیزیوتراپیها، الکتروتراپیها و سایر درمانهای مکانیزه، اساس طب و درمان را شکل دادند و
فرهنگ تغذیه و حتی فرهنگ زندگی، براساس آنچه که اروپا تعریف میکرد، تحول یافت، و اروپا به عنوان بانی مکتب
نجات دهنده بشریت، سرکردگی این حرکت را به دست گرفت و از این راه درآمدهای هنگفت و بادآوردهای را به سوی خود
سرازیر ساخت و تمامی امتیازات درمانی را به نام خود ثبت کرد.
البته در اندیشه هیچکس نیز نمیگنجید- و نمیگنجد- که:
« این همه لابراتور و انستیتو و دانشگاه و دفتر و دستک و دم و دستگاه، مگر میتواند قدمی به خطا بردارد؟! مگر میتواند سخنی
به اشتباه بر زبان راند؟!  »
قطعا این همه پیشرفت علم و تکنولوژی و این همه تحقیقات و مطالعات و زحمات، راه واقعی و روشن درمان و سلامت را به
بشریت نشان میداد- و میدهد-!
اما این بار … زمان بسیار سریعتر از انتظار همگان، دستهای پلید و نابکار این استعمار هزاردست را هویدا ساخت و نقاب از
چهره  سیاه این سفّاکان هزار چهره تاریخ برکشید.
هرچند که استعمار غرب، چنان عوام را مسخ کرده است که گویی هرگز چشم به واقعیتها نخواهند گشود و هرگز از خواب
گرانبار خویش بیدار نخواهند شد.
روزگاری که همگان امیدوارانه تحولات انقلاب گونه پزشکی را نظاره میکردند و میدیدند که آنچه قرنها به عنوان راه تأمین و
حفظ سلامت میشناختند به یکباره مردود و ناموجه اعلام میشود و خط بطلان بر همه اعتقادات و توصیه های پزشکی
گذشتگان شان کشیده میشود، چشم داشتند که فرهنگ و مکتب جدید پزشکی، تحفه های با ارزشتر و گرانبهاتری را به
آنان تقدیم کند. و صدالبته که در ظاهر، نوآوری ها، رضایت بخش بود و به آسانی جایگزین شد. اما امروز، از آن همه امید و
آرزو و اشتیاق، برای مردم استعمارزدهای که هر روز، بیش از روز پیش در منجلاب متعفن بیماریهایی که خود این دست
شفابخش پدید آورده فرو میروند و غرق میشوند و برای قربانیان بیشمار اشتباهات فاحش و گناه آلود این طب نوخاسته مترقی،
چه چیزی جز یأس و سرخوردگی و جز دلسردی و تنفر از زندگی برجای مانده است؟

و برای نسل جدید و کودکان رنجور و عصبی و بیماری که  هر روز با انبوه قرصها و داروهای صنعتی و مسموم مواجه
میشوند و با مصرف هر قرص و شربتی، بیماری جدیدی را در ابتدای راه زندگی دستاور میشوند،
چه آینده پرشور و درخشانی باقی مانده است؟ درحالیکه هر روز، تریبون های تبلیغاتی دستگاه مجلل طب اروپائی
با هیاهوی فراوان از پیشرفتهای چشمگیر محققان طب جدید و موفقیت های روزافزون آنان در کنترل و درمان بیماریها و
کشفیات شگفت انگیز محافل علمی غرب دم میزنند و از تأثیر خارق العاده طب اروپایی و تغذیه مدرن بر سلامت جامعه، کاهش
بیماریها و افزایش طول عمر آدمی سخن میگویند و هر روز ایده ای نو، تزی تازه، دارویی جدید و تجهیزاتی پیشرفته تر از پیش
را به نام تمدن و مدرنیته به صحنه می آورند و هزینه ها و سرمایه های سرسام آور و هنگفتی را از کشورهای استعمارزده ای
مانند ایران به سوی غرب غارتگر سرازیر میکنند.
اما با تمام این ظاهرسازی ها، هرچه به محیط پیرامون خود و به اجتماع خود مینگریم. اثری از آن همه امید و شور و نشاط و
آن همه نتایج خارق العاده نمییابیم. هر روز بر شدت شیوع گسترش بیماریهای صعب العلاج و مهلک و مرگ آور افزوده میشود.
هر روز عوارض جانبی داروهای شیمیایی و روشهای خطرناک درمانی، بیماری جدید و مرگومیر تازهای می آفریند  هر روز
چهره هموطنانمان را زرد و زارتر، فرتوت تر، خموده تر، عصبیتر، رنجورتر و خسته تر از روز پیش میبینیم. بیمارستان ها
مملو از بیماران مبتلا به بیماریهایی است که تا به حال در طول تاریخ هرگز وجود نداشته اند، مرگ ومیرهای ناشی از سکته و
سرطان در سنین بسیار پائین، بیداد میکند.
بیماریهای مزمن غیر قابل درمان- البته از نظر طب غربی- مانند آرتروزها و ضایعات اسکلتی دیگر، آرتریت روماتوئید،
لوپوس، سردردهای مختلف از جمله میگرن، مشکلات تنفسی، آسمها، رینیتها، آلرژیها، بیماریهای گوارشی، افسردگیها و
هزاران بیماری دیگر که طب غربی در درمان آنها به طور کامل عاجز است، آنچنان شیوعی یافته اند که با جسارت میتوان گفت
که اکثریت غریب به اتفاق ایرانیان مبتلا به یک یا چندین نوع از این بیماریها هستند. حتی بسیاری از کسانی که بیماری خاصی
ندارند، به طور کاملا مشهودی دچار خستگی، عصبیت، افسردگی، کسالت، بیرمقی، ضعف و … هستند. چه فراوانند کسانی
که هر روز به دلیل اشتباهات محرز پزشکی- نه اشتباهات محرز پزشک!- و عوارض جانبی داروها و روشهای
درمانی طب جدید و یا ناتوانی های شرم آور این طب، به کام مرگ و نیستی فرو میروند! و چه بسیارند کسانی که با امیدهای
فراوانی، به سوی پزشک میروند و پس از اتلاف هزینه های گزاف و خارج از توان، در آخر هیچ نتیجه ای جز یأس و ناامیدی
از بهبودی نصیب نمییابند، بلکه بیماریهای بدتر و خطرناکتری را نیز تجربه میکنند! امروز بحث بیماریهای یاتروژنیک
(بیماریهای ناشی از پزشک و روشهای درمانی) در سرتاسر جهان جنجال به پا کرده است، پزشکان برای دفاع از حیثیت خود
میگویند که داروهای کنونی علت پیدایش این بیماریها هستند!
آمارهای رسمی سال ۱۹۷۴ نشان میدهند که تنها در بیمارستان بوستون آمریکا با تمام شهرت ویژه اش، از هر ۲۲۸ نفر یک نفر
به علت مصرف دارو جان باخته است و باز در همان مقطع ذکر شده است که سالانه بیش از ۱٫۵میلیون نفر از افراد بستری شده
در بیمارستانهای آمریکا را میتوان به عوارض جانبی داروها نسبت داد. تعداد بسیاری که تشخیص داده شده و درمان نمیشوند ویا
نیاز به بستری شدن در بیمارستانها ندارند ممکن نیست حدس زد اما ارقام و اعداد باید بسیار باشد
اکنون اعلام میشود که چهارمین علت مرگومیر در آمریکا، فقط عوارض دارویی است و این فاجعه در کشورهای عقب افتاده
و یا در حال توسعه به دلیل ضعیفتر بودن سرویس های درمانی و پزشکی، تلفات و قربانیان بیشتری را به خود اختصاص میدهد.
هر گروهی از داروها را که مورد بررسی قرار میدهیم. عوارض و خطرات شناخته شده یا ناشناختهای را برای آنها مشاهده
میکنیم.
داروهای آرامبخش، خواب آور و مسکن، مانند مواد مخدر، بشریت را تهدید میکنند. تعداد معتادین تریاک، هروئین و مورفین و
… در سرتاسر جهان به چند میلیون نفر میرسد درحالیکه تعداد معتادین به داروهای خوابآور مسکن و آرامبخش، دهها برابر این
تعداد است. درحالیکه اکثریت قریب به اتفاق این نوع داروها، اثر سمی و حتی کشنده دارند و هیچگونه نتیجه درمانی ایجاد
نمیکنند! داروهای آنتی بیوتیکی، در بسیاری از موارد، نه تنها عفونتها را برطرف نمیکنند، بلکه سبب بروز مقاومت تدریجی در
باکتریهای مضر شده و حتی گاهی عفونتهای ثانویه نیز تولید میکنند. علاوه بر آن، نه تنها برخی از آنها عوارض وحشتناکی
نظیر مسمومیت ها و نارسایی حاد کلیوی، کبدی، شنوایی و … ایجاد میکنند بلکه سبب بروز آنمی (کم خونی)، ضعف و کاهش
قدرت سیستم دفاعی بدن نیز میشوند.
به همین دلیل کسانی که عفونتهای ساده بدن خود را با اینگونه داروها درمان میکنند، نسبت به بیماریهای عفونی و ویروسی،
حساستر و ضعیفتر هستند.
داروهای هورمونی، تنها با تأثیر موقت و مقطعی خود، علاوه بر عوارض جانبی شدید، در بیشتر مواقع موجب برهم خوردن
سیستم خودتنظیمی هورمونهای بدن شده و در درازمدت باعث پیشرفت بیماری میشوند.
به طور کلی میتوان گفت :از داروهای پیش پا افتاده و سادهای مانند آسپرین و استامینوفن گرفته تا داروهای اختصاصی مانند
ضد  افسردگی های سه حلقهای، آنتی بیوتیک ها، ضد ایمنی ها و … در بسیاری از افراد ایجاد عوارض جانبی شدید و گاهی
کشنده میکنند که بخش اعظم این عوارض جانبی خطرناک به هیچ وجه، نه در آزمایش روی جانوران و نه در امتحانات بالینی،
پیش بینی نشده است.
علاوه بر آثار وخیم و تأثیرات کاذب داروها و خطراتی که در روشهای درمانی وجود دارد، بی ثباتی در آراء و نظرات طب
جدید، مشکلی است بر مشکلات دیگر که حتی پزشکان را نیز سردرگم ساخته است. درحالیکه این بی ثباتی ها، با توجیه
طبیعی و منطقی جلوه داده میشوند، اما بیشتر به نظر میرسد این آراء و نظریات بی ثبات، متغیر و زودگذر پزشکی جدید،  علم
ناشی از سردرگمی و عدم تسلط علمی محافل پزشکی غربی در شناخت راههای واقعی طب باشد که تنها میتوان نام اشتباه را بر
آن نهاد. اشتباه، پشت اشتباه، اشتباهاتی که تنها و تنها نتیجه اش،قربانی شدن سلامتی انسان هاست به پای یکه تازی و غرور محافل پزشکی؛ … نظریه ای صادر میشود.
تئوری های ابداع میگردد و براساس آن، سیل بی امان داروهای شیمیایی و برنامه های غذایی جدید به سوی
مردم هجوم می آورد و پس از چند ماه، چند سال یا چند دهه، پس از آنکه تعداد بیشماری از افراد بیگناه، قربانی میشوند یا
سلامتی خود را از دست میدهند. از سوی محافل علمی اعلام میشود که کشفیات جدید مؤید اشتباه بودن نظریه قبلی است و
اکنون باید از نظریه جدید متابعت کرد!! حال، اشتباه یا درست بودن نظریه جدید، چه وقت، چگونه و با گرفتن جان چند نفر اثبات
شود مشخص نیست.
چنین وضع بحرانی و اسف باری، جز در چند دهه اخیر، در هیچ برحه ای از تاریخ سابقه نداشته است و تأسف بارتر آن است
که علی رغم همه رسوایی های به بار آمده و نتایج منفی آمارها و نمودارهای که « بیطرف و واقعی » که همگی نشانگر عمق
بحران پدید  آمده در جامعه پزشکی اند، آنچنان ظاهرسازی و ظاهرفریبی مذبوحانه ای انجام میشود که گویی نتایج حاصل،
بهترین و موفقیت آمیزترین نتایجی است که امکان برخورداری از آن وجود دارد و چنان به مردم و حتی پزشکان تلقین میشود
که گویی مطلقا هیچ راه دیگری جز آنچه آنان میگویند وجود ندارد. به طوری که یک روماتولوژ بسیار بزرگ و معروف و
صاحب منصب در ایران، در یک مصاحبه تلویزیونی، به خود این اجازه را میدهد که با جسارت تمام بگوید بیماری لوپوس و
سایر بیماریهای  مشابه، هیچ درمان شناخته شده ای در جهان ندارند و بیماران مبتلا به این بیماری باید سال های نامشخص،
بوسیله کورتون ها و مسکن های مناسب، از التهاب، درد و عوارض بیماری خود بکاهند و با بیماری خود مدارا کنند!!
و باوقاحت تمام، همه راه های درمان را به روی بیمار میبندد و تنها چاره مطلق بیمار را پناه آوردن به داروهای کورتون،
مسکن و مخدر، معرفی میکند که همگی عواقب و عوارض بسیار خطرناک و وحشت آوری را علاوه بر خود بیماری موجود،
برای بیمار به ارمغان می آورند و بیمار که از درمان خود کاملا ناامید شده و چشم پوشی میکند، تنها برای تسکین چند دقیقه ای
درد بی درمان خود، به هر دستاویزی می آویزد و از هر دارویی که بتواند لحظه ای وی را آرام سازد استفاده میکند و چون
داروهای مذکور، بیماریها و مشکلات جدیدی را نیز در بدن او ایجاد میکنند، به ناچار برای مهار آنها نیز به داروهایی مشابه پناه
میبرد و بدین سان مسلسل وار تا لحظه مرگ …!
و این، دستاورد شگفت انگیز و معجزه وار این دست شفابخش است !! البته، بیماریهای بسیار زیادی وجود دارد که نحوه برخورد و عملکرد طب جدید با آنها، دقیقا یا تقریبا مشابه مورد فوق است و این، انکارپذیر نیست
و آنچنان این مسئله بسط یافته است که اکثر بیماران، دیگر به امید درمان به پزشک مراجعه نمیکنند بلکه تنها به
امید تسکین و تخفیف و احیانا کنترل موقت علائم ظاهری بیماری خود به سوی پزشک میروند و مطلقا چاره دیگری را نیز
نمییابند و کاملا بر این باورند که راه دیگری جز مدارا کردن با بیماری و سر کردن با داروهای شیمیایی وجود ندارد.
نکته جالب اینجاست که وقتی به لیست داروهای ژنریک موجود مینگریم، کسر غالب بسیار عظیمی از داروها را شامل آرام
بخشها، مسکن ها، بیحس کننده ها خواب آوردها و عمدتا مهارکننده های موقت مییابیم که معمولا بیشتر آنها « اعتیادآور »نیز
هستند و سایر  داروها نیز، نه تنها درمان کننده چندان موثری نیستند، بلکه به مرور زمان بیماران را بیشتر به سوی داروهای
مذکور سوق میدهند و مردم را بیش از پیش به خود وابسته میکنند. در حقیقت مردم به یمن برکت این دست شفابخش، تبدیل شده
اند به مصرف کنندگان ابدی  و بی چون و چرای داروهای شیمیایی و سایر فراورده های پزشکی اروپا که هر روز نیاز به
داروی بیشتری داشته باشند، هر روز محتاج درمان های پرخرج تری باشند، هر روز بیشتر از پیش بیمار شوند و هر روز
بیشتر از پیش پول خرج کنند و دارو بخرند و تا آخر عمر کوتاه و سراسر بیماری خود، چنین باشند و این مصداق همان جنایتی
است که استعمار و امپریالیسم غربی در حق مردم و توده استعمارزده ای مانند ایران روا داشته است. و از نظر ما، هیچکدام
اینها نمیتواند مغرضانه و هدف دار نباشند.
آری! صحبت از جنایات پزشکی است نه فقط اشتباهات پزشکی.
اشتباهات پزشکی قابل نقد و اصلاحند چرا که بی غرضند و قابل بخشش، اما اکنون زمان گفتن از غرض ورزیها و نیرنگهاست.
صحبت از کلاه برداری ها و سرقت های علمی است. صحبت از محروم کردن غرض آلود مردم از نعمت سلامتی است و
صحبت ازتصاحب بدون شایستگی عرصه پزشکی است که منجر به بروز فجایع انسانی بی سابقه در طول تاریخ شده است که
همگی به منظور کسب منافع اقتصادی به نفع شرکتهای داروسازی اروپائی- آمریکایی و استفاده از کالای « دارو » به عنوان
یکی از مهمترین و استراتژیک ترین امتیازات موجود برای وابسته کردن توده مردم و خصوصا کشورهای ضعیف و
استعمارزده به سرمایه داری غربی است و با هدف جلب سرمایه های جهانی به سوی غرب اعمال میشود.
و نخستین دلیل ما نیز در اثبات این غرض ورزی، مقابله و مبارزه سیاسی و به اصطلاح قانونی سازمانها و محافل پزشکی با
شکل گیری نهادهائی مانند طب اصیل ایران و سرکوب نمودن هرگونه حرکت علمی و اقتصادی از سوی اساتید و موسسات
درمانی طب ایران در داخل خود ایران است.
موسسه های گیاه درمانی و طب اصیل ایرانی، مجبورند مخفیانه و تحت فشارهای مختلف از سوی دستگاه های ذی ربط و غیر
ذی ربط به تحقیقات و درمانهای خود ادامه دهند و تمام فعالیتهای آنها غیر قانونی و قابل پیگرد تلقی
میشود و این در حالی است که هر روز مفاهیم، نظریات و شیوه های درمانی طب اصیل ایران، به نام مؤسسات تحقیقاتی اروپا و
آمریکا، یکی پس از دیگری به ثبت میرسند و امتیازات بی شماری را نصیب آنها میکنند.
پزشکان و دانشمندان بیشماری در سرتاسر ایران وجود دارند که با استفاده از دانش پرقدمت طب ایرانی، موفق به درمان بسیاری
از بیماریهای غیر قابل درمان از نظر طب غربی و معرفی روشهای درمانی بسیار سالم تر، مطمئن تر، کم هزینه تر و کارآمدتر
به بیماران شده اند و افتخارات بسیاری را نصیب خود ساخته اند. اما از نظر وزارت بهداشت و درمان، اینها شیادانی خطاکار
بیش نیستند و چون، مدرک پزشکی خود را از دانشگاهای پزشکی- که اصلی ترین نماینده طب استعماری اروپا در ایرانند- اخذ
نکرده اند و خود را با معیارهای غلط و بی پایه و اساس اروپا تطبیق نداده اند، پس « بی سواد » صرفند و شایستگی اظهارنظر
ندارند و درحالیکه هر روز تعداد بسیار زیادی از مردم، در بیمارستانها به دلیل عدم شایستگی برخی از پزشکان و اشتباه بودن
روشهای درمانی و … به کام مرگ میروند، اگر یکی از این بزرگواران، کوچکترین خطایی را مرتکب شود، با بدترین مجازاتها
و انواع اتهامات بزرگ روبرو خواهد شد، حتی اظهارنظر کردن این دانشمندان بزرگ و یا توصیه های درمانی از طرف ایشان،
جرم و گناهی نابخشودنی معرفی میشود و این در حالی است که اگر همین نظریات و کشفیات این افراد به اصطلاح بی سواد، از
سوی محافل غربی بیان شوند، وزارت بهداشت و درمان، آنها را به عنوان « وحی منزل » میپذیرد و مسئولین، در کوتاه ترین
زمان ممکن، آنها را در دستور کار  خود قرار داده و به جامعه ابلاغ میکنند!!
آیا این یک « درد » نیست؟!
آیا این یک « فاجعه » نیست؟!
آیا این جانبداری های غیر منطقی از غرب و تحقیر دانشمندان طب ایران به منظور حفظ محوریت غرب در بدست داشتن
عرصه های پزشکی و بازارهای دارویی نیست؟!
آیا این دشمنی مغرضانه طب جدید و سرکوب نمودن حرکتهای مستقل پزشکی، نشانگر ترس و واهمه سردمداران استعمار از
شکوفایی علمی و موفقیت های طب های اصیل و مستقل در سرتاسر جهان نیست؟!
وگرنه، چنانچه واقعا غرضی در کار نیست و هدف اصلی، درمان بیماران و تأمین سلامت جامعه است، پس چه تفاوتی وجود
دارد که موفقیت در این راه و رسیدن به این هدف نصیب طب های اصیل و مستقل باشد یا طب اروپا؟!
به هرحال بررسی تحولات غذایی و دارویی چند دهه اخیر در سرتاسر جهان، خصوصا ایران نشان میدهد که حرکت های هدفمند
و هدایت شده ای وجود دارد که خواهناخواه در جهت بیمارتر کردن مردم در راستای هدف کسب درآمدهای بیشتر و رونق
بازارهای پزشکی- دارویی پیش میرود؛
۱ – غیر بهداشتی خواندن ظروف سنتی مردم ایران مانند ظروف مسی، بدون هیچ دلیل علمی و مشخص و جایگزین کردن
ظروف آلومینیومی (روحی) و تفلون به جای آن به عنوان ظروف بهداشتی که اکنون منجر به بروز بیماریها و کمبودهای غذایی
بسیار شده است.
۲-  بیماری زا خواندن روغن های بومی مردم ایران مانند روغنهای حیوانی، کره ها چربی های حیوانی و روغن های خانگی و
جایگزینی روغن های نباتی صنعتی و آغشته و آلوده به مواد شیمیایی، کره های گیاهی و … که همگی و در همه انواع شان
مسموم و به طرز وحشت آوری بیماریزا و غیر طبیعی اند و سبب شیوع روزافزون سکته ها، بیماریهای قلبی- عروقی،
بیماریهای اسکلتی، سرطان و …شده اند.
۳ – مبارزه، تحریف و تحریم قانونی روش های درمانی اصیل و موثر در جلوگیری از بیماریها بدون هیچگونه دلیل و توجیه علمی موثق، مانند مبارزه با حجامت، فصد، زالودرمانی و …
۴-  جایگزینی غذاها و تنقلات صنعتی بیماری زا و ناسالمی مانند سوسیس و کالباس، آبمیوه و غذاهای بسته بندی شده، چیپس،
پفک، سویا [که در حقیقت تفاله بی مصرف کارخانه های روغنگیری است و با لوبیای سویا که بسیار مفید است تفاوت فاحش
دارد]، عصاره های مرغ و گوشت و … به جای غذاهای طبیعی و تنقلات سالم.
۵ – استفاده از مواد شیمیایی به اصطلاح مجاز (!) به عنوان: نگهدارنده، رنگ دهنده، حالت دهنده، طعم دهنده و … در اکثر
مواد غذایی مردم که همگی به هرحال مشکلاتی را برای بدن ایجاد کرده و از توان زیستی و قوای فکری انسان میکاهند و …
بسیاری از موارد دیگر که نیاز به بحث و تفسیر بیشتر و طولانی تری دارند، نمونه هایی از حرکتهایی هستند که جامعه را به
سمت بیمارتر شدن و نیازمندتر شدن به دارو و درمان سوق داده است.
به هرحال، تنها میتوان گفت: چنین حرکت هایی، اگر« مغرضانه » ، نباشند « جاهلانه » اند، که البته چندان تفاوتی نیز ندارد،
چرا که به هر صورت نتیجه ای جز از دست رفتن سلامت جامعه و رواج بیماریهای جسمی و روحی و …
نخواهند داشت و پایان کار به کام سودجویانی است که از این آب گل آلود، ماهی های بسیار خواهند گرفت.
اما، گذشته و از تمامی این واقعیت های تلخ و غم انگیز و وضعیت اسف بار و ناامیدکننده فعلی پزشکی، آنچه افق هایی از امید و
روشنایی را پیش رویمان میگستراند. وجود پزشکان حقیقت جو، آگاه و باوجدانی است که هدفی جز پیشرفت علم پزشکی و
شفای بیماران ندارند و خود را بازیچه دستهای مغرض و گناه آلود قرار نداده و دستهای خود را به خطا نیالوده اند. چنین
عزیزانی، وارثان حقیقی « طب حقیقی » اند و چون جویای حقیقتند نه اسیر و برده فضای خبط آلود پزشکی موجود، پس
چشمهای خود را بر  روی خطاها و اشتباهات و وقایع تأسف آور طب جدید نمیبندند و همواره در جستجوی راه های واقعی طب
و گوهر مقدس درمان خواهند بود.
چشم داریم که هر روز، بر تعداد این بزرگواران و دانشمندان عالیقدر افزوده شده و خورشید مقدس ،« آگاهی » ضمیر همگان
را روشنایی بخشد و دستهای نابخردان و خیانتگران، هر روز و هر روز، کوتاهتر و کوتاهتر شود. مهندس سید ایمان موسوی

ثبت دیدگاه

5 دیدگاه برای “نقد طب مدرن | استاد موسوی – دارو و درمان های جدید چهارمین علت مرگ و میر”
  1. سلام خسته نباشید بابت سایتتو و اطلاعات طب اسلامی در اختیار ما گذاشتین تشکر میکنم خیلی خیلی مفیده خیلی دوست دارم راجب طب اسلامی مطالعه کنم و عملیش کنم وخیلی علاقه مندم همین تو سایت اگه اشکال نداره سوالی داشتم میتونم از شما سوالمو بپرسم؟

    پاسخ
  2. من بعنوان یک پزشک حدود پانزده سال پیش به این حقایق پی بردم و روش درمان طبیعی را شروع کردم اما نتیجه اش جز بیکاری مسخره شدن فقر شدید افسردگی درگیری خانوادگی و تنهایی و انزوا بوده است ظاهرا ملت ایران لایق همین درمانهای سمی و جهنمی است و بقول معروف خلایق هرچه لایق!

    پاسخ
  3. لطفا همه خطاها رو گردن غربی ها و طب غربی نیاندازیم شیمی درمانی بیماریها هرچه بوده به شدت مورد استقبال همگان قرار گرفته و هنوز که هنوز است بوسیله خود بیماران و مردم ! نه صرفا پزشکان یا وزارت بهداشت یا داروخانه ها تبلیغ و ترویج میشود و همه راضی هستند و کسی به خطرات و عواقب ناشی از آن کاری ندارد!

    پاسخ
    • ظاهرا شما کاری به عواقب و عوارضش نداری و از طب غربی راضی هستی بقیه مردم هم به خاطر عدم اطلاعشون چاره ای جز مراجعه ندارند

      پاسخ
    • سلام داداش…درسته که اگه مردم چیزی رو همینطوری قبول نکنند هیچکس نمیتونه بهشون بخورونه…ولی چه انتظاری از کارگری داری که ۶صبح از خواب بلند میشه و۸شب برمی گرده می خوای این شخص توی سایتها تحقیق علمی انجام بده؟؟؟اون دکترا و وزرا که پز مدرک وباسوادیشون میشه باید جلوی این فاجعه هارو بگیرند…

      پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

سوالی دارید؟ دایرکت اینستاگرام بپرسید
2:06 AM
حتما پیج را فالو کنید ضررنمیکنید!
seen