حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 870 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 28 تعداد دیدگاهها : 951×

سبک زندگی یا لایف استایل؟؟ بخش سوم

شناسه : 3482 20 سپتامبر 2016 - 18:06 277 بازدید
سبک زندگی یا لایف استایل؟؟ بخش سوم
پ
پ

سبک زندگی یا لایف استایل؟؟ بخش سوم

 

در کشورهای غربی ۲۵% بیمارانی که به پزشکان مراجعه میکنند ، دارو دریافت نمی کنند ، اما در کشور ما قریب به ۱۰۰% بیماران از مراکز درمانی دارو دریافت میکنند

اما در عوض اگریک کیسه پر از دارو برای ما تجویز شود ، طوری پیروزمندانه به خانه بر میگردیم و داروها را روی میز میریزیم که انگار غنیمت جنگی به خانه آورده ایم . بعد از چند روز هم ، بیشتر از نیمی از این داروها را به جعبه کمک های اولیه خانه میریزیم تا اگر دوباره این بیماری به پستمان خورد ، محتاج پزشک نشویم ، چرا ؟
داروبرای ما یک خاصیت روانی دارد ، بودنش در خانه به ما اطمینان میدهد تا از بیماری نترسیم ، کمی هم تجربه بیمار شدنمان تکراری شود ، یاد میگیریم که از علائم به بیماری پی ببریم و داروهائی که یکبار با نسخه پزشک تجربه کرده ایم را بار دیگر هم تجربه کنیم و منتظر موفقیت دوباره باشیم .

 

ما با داروهای جدید همان رفتار میکنیم ک مادربزرگهایمان با آویشن و گل گاو زبان و زیره و نبات داشتند . نمی دانم تجربه اش را داشته اید یا نه ، اگر مادر یا مادر بزرگی داشته باشید که آنقدر مسن باشند که بتوان به او “قدیمی” گفت ، آنوقت حتما دیده اید که اگرکسی از اعضای خانواده مریض شود ، چه فرمولها و نسخه هایی از آستینش بیرون می آورد و چه جادو و جنبل هائی که نمیکند ؛ از تخم مرغ شکاندن و “و ان یکاد” خواندن گرفته تا جوشانده درست کردن و ماساژ وبخور گرفتن و پاشویه کردن و تُل گیری ( در اصطلاح محلی گرته و قاروق گفته میشود ) و ناف گیری هم برای بچه ها ؛ انگار هر مادر بزرگی برای خودش یک پزشک عمومی است ، حتی با اعتمادبنفسی بیشتر از یک پزشک .
مادربزرگها معمولا به داروخانه ها نیاز فوری ندارند ، در خانه هر مادربزرگی همیشه مقادیری زیره و آویشن و نعنا و نبات و بومادران و گل خطمی و … پیدا می شود ، مثل این است که هر کدام در خانه یک داروخانه محلی دارند
تا مادر بزرگ بفهمد ناخوش هستی اولین سوالش این است که ” غذا چی خوردی ؟ ” .

انگار یک قانون جهانی وجود دارد که ریشه همه بیماریها را در شکم جستجو می کند .

سوال بعدی: ” باد سرد به تنت خورده ؟ ”

بعدی ؛ ” سرت هم درد میکنه ؟ ”

بعدی ” اسهال یا یبوست هم داری ؟ “دیگر سوال بس است ، تشخیص کامل شد . شما دچار سردی یا گرمی شده اید ،  یا باد در تنتان پیچیده و نهایتا احتمال این است که کسی به شما چشم زخم زده باشد . درمانش هم ساده است . همان ادویه هایی غذایی که در خانه هست و هرروز با آن آشپزی میکنیم . دارو هم هست ، ترکیبی با مقدار مشخص از همین ادویه ها، داروی درد شماست .

طب سنتی برگرفته از قوانین طبیعت
ما با پزشکی جدید و قرص و داروهایش ، معامله طب سنتی و ادویه هایش را می کنیم . تصور کرده ایم میشود داروهای شیمیایی را هم بصورت خانگی و بدون تجویز مصرف کرد . طب سنتی فرمولهای به نظر ساده ای داشت که براحتی به عموم مردم قابل انتقال بود ؛ جهان از چهار عنصر آتش و هوا و آب و خاک تشکیل شده  هرکدام از این  چهار عنصر ، طبعی دارد . آب رطوبت دارد و در مقابل خاک یبوست ، هوا سردی دارد و در مقابلش آتش گرمی .هر موجودی ترکیبی از این عناصر است و به تناسب این ترکیب ، از هر کدام از دولنگه ای سردی و گرمی ، و رطوبت و یبوست  ، یک لنگه در ترکیب او غلبه می کندکه طبیعت او را تعیین می نماید .

بنابراین ممکن است طبعی سرد و خشک ، گرم و خشک ، یا گرم و تر یا سرد و تر باشد . هرکدام از اینها هم که باشد با ترکیب مقابلش به تعدیل میرسد . مثلا اگر طبیعتی گرم و خشک باشد با طبیعت سرد و تر تعدیل میشود . نه تنها غذاها ، بلکه انسانها هم از این قاعده مستثنی نیستند . بر همین اساس هر کسی باید طبع خودش را بشناسد و سعی کند از غذاهایی استفاده کند که طبعش را تعدیل کند ، همانطور که باید مواظب غلبه طبع مخالف بر طبعش هم باشد .
همین قوانین به ظاهر ساده ، نظریه طبی چند صد قرن مردم را تشکل میداد(مفاهیم سردی و گرمی ، طبق گواهی تاریخ پزشکی ، از هزاران سال پیش تا قبل از انقلاب صنعتی ، مبنای درمان در تمام دنیا بوده است ) و همانطور که میبینید ، مردم عامی نیز براحتی می توانستند آنرا فرابگیرند ، البته به این معنی نبود که همه طبیب می شدند ، طبیب حتما مسائل  بسیار زیادی درباره بدن میداند ، قدرت تشخیص تخصصی دارد و تجربه زیادی درباره شناخت طبایع و خواص گیاهان و غذاها و ادویه و اقلیم ها و بیماریها دارد ، اما این دانش ، متکی به علم آزمایشگاهی و ابزارآلات پیچیده نبود و اجازه میداد مردم عادی هم از آن ، چیزی بدانند و زندگی خود را با آن اداره کنند . این بود که همه با تجربه ها ،خودشان یک طبیب دم دستی بودند . دارو و دوا هم ، ترکیبهای پیچید شیمیایی و مصنوعی نبودند ، بلکه اغلب از دل طبیعت بیرون می آمدند و اغلب به عنوان غذا در سفره هر ایرانی قرار داشت . اصلا ادویه که الان جزء مایحتاج همه آشپزخانه هاست ، جمع دارو هست ( ادویه : داروها ) به همین خاطر است که مادربرگهایمان همیشه در خانه دوا داشتند . این دوا ها همان ادویه هایی بود که با آنها غذا درست می کردند .

 

داروهای شیمیایی نقل و نبات نیستند!!

ما با همان عادات و فرهنگ سنتیمان به سراغ پزشکی جدید رفته ایم ، حاصلش شده است رفتارهای غلطی که با دوا و دارو می کنیم ، انگار که داروهای جدید هم خوراکی است یا به اصطلاح خودمان ” نقل و نبات ” است . با همان عادات ، فکر کرده ایم که میتوانیم از پزشکی مدرن هم سر دربیاوریم و برای خودمان یک نیمچه پزشک بشویم تا برای بیمارهای اولیه خودمان مزاحم پزشک های درس خوانده نشویم . پزشکی ما عوض شده است ، اما فرهنگ و اخلاق پزشکی ما عموما همان فرهنگ و اخلاق مادربزرگهایمان مانده است . معلوم است که با چنین وضعیتی ، پزشکی ناکارآمد خواهدبود  ( ناکارآمدی پزشکی در کشور ما مورد توجه اندیشمندان هم قرار گرفته است . چنانچه آل احمد،در غرب زدگی میگوید : هرچند پزشکی غربی در کشور ما هم در سطح اروپاست ، اما نتیجه آن عبارت است از نسبت بالاتر مرگ و میر در کشور . غربزدگی ص ۱۵۱و۱۵۲)

این فرهنگ و اخلاق ، به درد همان دوره مادربزرگهایمان یا مادران مادربزرگهایمان میخورد ؛ مردم عصر صفوی و اوایل قاجار !
طب ، خود را جزئی از حکمت می دانست و حکمت هم که میراث انبیاست . این بود که قواعد طبی مثل شریعت ، مقدس می شد و کم کم بعنوان اخلاق عمومی در می آمد . کسی که آداب طبی را می دانست و به آنها پایبند بود ، حتما انسان فرهیخته و با ایمانی بود و جا داشت در وصفش بگویند : ” النظافه من الایمان ” .
طب سنتی برای همه اعمال بدنی ما آدابی دشت تا بدن ما از تعادل خارج نشود و ما مریض نشویم ؛ آداب خوابیدن ، آداب برخاستن از خواب ، آداب خوردن ، آداب زناشوئی ، آداب زائیدن ، آداب لباس پوشیدن ، آداب ورزش کردن ، آداب حمام رفتن و حتی آداب دستشوئی رفتن . ساختارهای اجتماعی و تمدنی هم لاجرم مطابق همین آداب طب شکل می گرفت . همه این آداب ها ، به اصطلاح امروزی ها آداب پیشگیری و به اصطلاح آن روزها آدابِ ” حفظ الصحه ” بود ، درمان هم ماجرای دیگری داشت .

تبعیت معماری و نمادهای تمدنی از آداب طبی
نمادهای تمدنی ، باید از آداب طبی تبعیت می کردند تا در حفظ سلامت مردم ، کارآمد باشد . اگر معماری میخواست حمام بسازد ( عظمت این حمام ها را با بررسی حمام های بزرگ کرمان و حمام شاه مشهد و .. میتوان دریافت ) باید همه آداب حمام رفتن را می دانست و پیش بینی آنها را میکرد ؛ حمام باید چهار بخش داشته باشد با چهار طبع ، سوایِ خزینه ( خزینه ، استخر آب داغی بود که طاس آب را از آن بر میداشتند و استفاده میکردند ) دست کم یک آبزن ( آبزن یک روش درمانی است . حوضچه ای که در آن ادویه را میجوشانند و برای چند ربع ساعت در آن می نشستند ) هم داشته باشد، جایی هم برای دلاک داشته باشد تا مردم را مشت و مال بدهد ، حجام ( حجامت گر ) هم باید اتاقکی مخصوص خود در حمام داشته باشد تا بتواند خون کثیف مردم را از بدنشان بکشد ، سل

 

“طبیب” یا ” حکیم ” ، وضعش با همه اینها متفاوت بود ؛ بیماریهای زیادی وجود داشت که نه براحتی چشم درد و شکستگی قابل تشخیص بود و نه به همان راحتی قابل درمان ، این بود که طبیب وظیفه تشخیص عموم بیماریها و درمان آنها را بر عهده می گرفت . طبیب ، دیگر باید حتماً ” طبیعیات ” ( طبیعیات یکی از علوم حکماست که در آن از طبیعت(البته این طبیعت آن طبیعت متعارف نیست) بحث میکند . این علم در کنار فلسفه و بعنوان مقدمه آن مطالعه میشد ) می دانست و درباره خواص گیاهان و آبها و هواها و غذاها و خاکها مطالعه میکرد و هم زمان که بر دایره مطالعات خود می افزود ، علم خود را در اقلیمهای مختلف و طبایع گوناگون آزمایش میکرد .
طبیب مطلقا در بازار حجره نداشت و از آنجا که طب یک علم محسوب می شد و نه یک فن و اصولا کسی نمی توانست ارزش کار او را مشخص کند ، هیچ دستمزدی برای زحماتش طلب نمی کرد ، اما مردم یاد گرفته بودند که در حد وسعشان در قبال زحماتش از او تشکر کنند و به او پاداش دهند .
در کنار طبیب ها ، عطارها نقش مهمی در درمان ایفا میکردند . اگر یک قسمت از طب ، شناخت خواص داروئی گیاهان و دانه ها بود ، عطارها در این زمینه فوق تخصص داشتند ؛ علمشان بعضا نه فقط از مطالعه یک کتاب و دو کتاب بدست می آمد ، بلکه از انباشته شدن و انتقال سینه به سینه تجارب چند نسل مشاهده و سفر و گفتگو و آزمایش و ابتکار بود . گاهی یک عطار برای کامل کردن دایره معلومات خود ، سفرهای طولانی به هند و چین و روم و حجاز میکرد و بذر گیاهان داروئی مختلفی با خود می آورد تا در وطن خودش برای مردم دارو درست کند . البته اینها محدود بودند و بیشتر داروها بومی بود .
ادویه های عطاری ها ، نه فقط در درمان بلکه در حفظ سلامت و تعدیل بدن نیز نقش مهمی داشتند ؛ همین بود که به سفره همه مردم راه یافت و مکمل غذا شد . هر غذا به تناسب طبعش نیاز به یک ” مُصلِح ” ( ادویه ای که همراه غذا استفاده میشود تا ضررهای آن را کم و فواید آنرا بیشتر کند ) دارد . اگر ناهار کباب دارید ، سماق هم باید پای سفره باشد تا سنگینی گوشت ” اصلاح ” شود . اگر ماست میخورید ، با نعناع و فلفل و زنیان بخورید تا سردی اش گرفته شود . برای زن زائیده حلوای سیاهدانه یا ترکیب روغن حیوانی و آرد درست کنید ، به نانتان کنجد بپاشید و … .
این شبکه گسترده و تخصصی ، با خواب و بیداری و ازدواج و حمام و اقلیم و فصل و سفره و طبع و مزاج و عقیده و حتی شغل مردم پیوند خورده بود . مردم آن را فهمیده بودند و در منطقش شریک شده بودند ، از آن استفاده میکردند و جواب میگرفتند ، با آن زندگی میکردند و سالم می ماندند و به آن عقیده داشتند . همه اینها نشان آن بود که طب سنتی توانسته است وظایفش را خوب انجام دهد و کارآمد باشد. تا پایان صفویه و تا قبل از آنکه ما با اروپائی ها درگیر شویم ، طب سنتی همین وضع را داشت .
شاردن ( جهانگرد بزرگ دوران صفویه که سفرنامه اش را در ۶ جلد بنگارش در آورد ) در سفرنامه خود از کمیِ بیماریِ ایرانیان شگفت زده میشود و میگوید : ” با اینکه در ایران طبیب زیاد است ، بیمار فراوان نیست . ایرانیان بابیماری کشنده ای که ما اروپائیان طاعون می نامیم هیچ آشنائی ندارند . همچنین با بیماریهای دردناک و کشنده سنگ کلیه و سنگ مثانه ، نقرس و سیاتیک ، سر درد و دندان درد و امراض مشابه اینها آشنا نیستند . در ایران بیماریهای وحشتناک مقاربتی که در سرزمین مرطوب اروپا بیداد میکند ، اثرات هولناک و بلاخیز ندارد و همچنین گرفتار بیماریهای ریوی ، سکته ، صرع و آبله نمی شوند . تنها امراضی که در ایران نسبتا شیوع دارد بادسرخ ، حصبه ، دل درد ، سینه پهلو و اسهال خونی است ( شوالیه شاردان ،سفرنام شاردان،ترجمه اقبال یغمائی،تهران،نشرتوس،۱۳۷۴،ج۳،ص۱۱۲۸) … شاید بدلیل اینکه مردم در مصرف غذا زیاده روی نمیکنند و ارامش روحی نیز دارند بندرت مریض میشوند ( شاردن،سفرنامه شاردن،ج۳،ص۱۱۲۸) ” .با آغاز آشنائی ما با تمدن جدید اروپائی ها در زمان صفویه ، هر هیئت اعزامی که به ایران می آمد ، یک تیم پزشکی و آموزشی هم با خودش می آورد ، اما این تیمها چندان ارتباطی با مردم نداشتند ، یا اگر داشتند نمی توانستند در آنها نفوذ کنند ؛ مردم به آنها به چشم “کافر” نگاه میکردند و زندگی کردن مثل آنها را بر خود حرام می دانستند ، همانطور که به اخلاقیات طبی و آموزشی خودشان مثل دین اعتقاد داشتند . اما زمان قاجار ورق برگشت ، ایرانی ها و بخصوص درباری ها با ظواهر تمدن غربی بیشتر آشنا شدند و این ظواهر ، ” دل و دین ” آنها را بربود . کم کم به پزشکان غربی هم اجاز دادند تا در کنار طبیب های سنتی خودشان ، دکانی باز کنند .

 

انی هم باید در همان حمام حجره ای مخصوص داشت ، حتی تهویه و نورپردازی و نقش و نگارهای در و دیوار حمام هم حکمتی دارد که طب در آنها نظر دارد (برای کسب اطلاعات بیشتر درباره حمام و اصول مربوط به آن به اینجا رجوع کنید : مجله اقلیم شفا،شماره۳۲،ص۴۲علی مهربان)
پای بیماری و درمان که به میان می آمد ، طب سنتی مجموعه فنون درمانی خود را متناسب با بیماری دسته بندی میکرد و هرکدام را بعنوان یک مهارت یا شغل به جامعه ارائه میکرد . مثلا برای بیماریهای چشم ، مجموعه فنونی تعریف شده بود که مهارت ” کحالی ” ( چشم پزشکی- کحالان چنان در کار خود متبحر بودند که سیاحان اروپائی را به اعجاب وامیداشتند) را تشکیل میداد یا برای شکستگیهای استخوانی ، ” شکسته بندی ” . این مهارت ها معمولا در بازار حجره ای نداشت و الزاماً برای کسی شغل و محل امرار معاش نمی شد ، کسانی که این مهارتها را داشتند ، وظیفه حفظ و انتقال آنها بعنوان یک میراث خانوادگی بر عهده میگرفتند ، و از آنجا که با همین میراث بین مردم شهرت می یافتند ، مردم در مواقع احتیاج به خانه آباء و اجدادی آنها رجوع میکردند . جالب اینجاست که همه این درمانها هم جلو چشم مردم و گاه حتی در خانه خود آنها انجام میشد ، نه پشت درب های بسته . همین بود که کم کم مردم هم از آنها سر در میآوردند و به خودشان اجازه میدادند در این کارها دخالت کنند .

این مطلب بدون برچسب می باشد.

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

سوالی دارید؟ دایرکت اینستاگرام بپرسید
2:06 AM
حتما پیج را فالو کنید ضررنمیکنید!
seen