حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 870 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 28 تعداد دیدگاهها : 951×

طب اسلامی، شمعی در ظلمت و باد ۱

شناسه : 5311 05 اکتبر 2017 - 16:08 601 بازدید
طب اسلامی، شمعی در ظلمت و باد ۱
پ
پ

طب اسلامی، شمعی در ظلمت و باد

۱

“شمعی در ظلمت و باد ؛ درآمدی بر فلسفه طب اسلامی”

 

پاسخی به منتقدان (بخش اول )

به نام خدایی که انسان را آفرید. انسان را در سختی ها آفرید. او را با انواع مرض های جسمانی و روحانی ، به عرصه امتحان کشانید. آنگاه از باب های مختلف ، راه نجات را برای او آشکار نمود. تا زندگی انسان ، در میان دو حقیقت “خلقنا الانسان فی کبد” و “لعلهم یتضرعون” معنا یابد.

جهان ، خاستگاهی جز وجود حق تعالی ندارد. و بدین دلیل ، همه هستی نظام هماهنگی است که از وجود واحد خدای متعال ، ظاهر گشته است. و  بهترین روش برای شناخت احکام و احوال هستی ، فقط از منظری کل نگرانه و وحدت اندیشانه امکان تحقق دارد. باقی روش های معرفت شناسانه که کثرت اندیش و جزء نگر است، حاصلی جز سرگردانی ندارد. زیرا شناخت خواص جزء جزء این نظام هماهنگ و غفلت از جنبه ملکوتی اشیا که در کلیت این نظام ، حاکم است انسان را دچار جهل مرکب می نماید. همانند این است که کسی بخواهد کارخانه عظیمی را بشناسد و آنگاه برای شناخت آن ، از بررسی خواص ریز به ریز دستگاه ها آغاز نماید و بدون اینکه به کلیت نظام هماهنگ کارخانه نظر داشته باشد ، در پیچ و خم جزئیات دستگاه های کارخانه ، گم شود و بد تر از آن ، پندار علم داشته باشد.

شناخت جهان هستی ، بالاخص شناخت بدن انسان هم از این قانون ، مستثنی نیست. روح انسان ، به عنوان خاستگاه وجودی بدن ، یک وجود واحد به شمار می آید و این وحدت ذاتی روح ، بستری برای پیدایش طبیعت های کلی بدن ، ایجاد می کند و این طبیعت های کلی ، بدن را در بر گرفته ، قدرت خود را در کلیت آن ، سیطره می بخشد و همه اجزای بدن را با قوانین کلی و ثابت خود ، تدبیر می کند. و آنگاه پیدایش همه بیماری ها در روابط بین  این طبیعت ها تبیین می شوند و درمان می گردند. در حدیثی از پیامبر اسلام ، این طبیعت ها تحت عناوین “بلغم” ، “دم” و “مره” معرفی شده است.

شمعی-در-ظلمت-باد

با این وجود بدیهی است این گوهر باغ آفرینش یعنی بدن انسان ، به روش دانش تجربی که شناخت جزئی ، نهایت دستاورد آن است ، و در امر درمان امراض ، راهی جز آزمون و خطا در فرایند های جزئی بدن ندارد ، قابل شناخت نیست و به لحاظ معرفت شناسانه ، راه تجربه به عالم کلیات ، مسدود است.

از سوی دیگر ، حضرت ختمی مرتبت ، محمد مصطفی (ص) در فرمایشی که در اوج ژرفای تفکر است ، به انحصار العلم به دو علم تصریح می کند. علم الادیان و علم الابدان. روشن است که اگر علم الادیان ، می بایستی به طریق وحی ، در دسترس مردم قرار بگیرد تا سلوک به سوی پروردگار ، به آسانی و شکوفایی ، تبیین گردد و انسان در این جهان ، سرگردان نماند و راه زندگی صحیح را بشناسد ، در مرتبه ای فروتر ، ولی به همان اندازه ، تربیت جسمانی هم باید از طریق وحی ، برای انسان تبیین گردد. زیرا بدن ، مرکب سفر روحانی انسان است که خداوند برای مهم ترین مرحله سفر به سوی خدا (یعتی حیات در دنیا)، به او عطا نموده است. پس اگر وحی نبوی ، حامل علم الادیان یا همان حقایق وجودی و تربیت روحانی انسان هاست ، همچنین حامل علم الابدان یا همان شیوه زیست صحیح در طبیعت و سبک تربیت جسمانی است تا برنامه زندگی بشر ، به طور کامل ، در دسترس قرار بگیرد. در حدیث مزبور هم  همین مطلب به صراحت آمده است که “العلم” جز دو علم ، نیست. و از آنجا که علم الابدان هم در جوار علم الادیان قرار گرفته است و همچنین یکی از انواع “العلم” به شمار آمده است ، می بایستی مبانی تربیتی آن هم از طریق وحی برای انسان ، تبیین و تدوین گردد. نگاهی کوتاه به منابع روایی اسلام ، و مشاهده ۱۱۰۰۰ روایت طبی در این منابع هم، موید همین مطلب است. این موضوع را به تفصیل ، در نوبت های آتی شرح و بسط خواهیم داد.

علم الابدان که همان سبک تربیت جسمانی انسان است ، از این حیث که جسم ، مرکب سفر روحانی انسان محسوب می شود اهمیت می یابد و نبایستی در مبانی نظری آن، روش های پژوهشی تجربه محور ، به کار گرفته شود. وقتی “عافیت جسمانی ” در روایات متعدد از ائمه ، بخشی از خوشبختی و سعادت ، معرفی می شود چگونه می توانیم افسار چنین امر سرنوشت سازی را به تمامی و در اصول و مبانی ، به علم تجربه محور بشری بسپاریم که امروزه با اینکه به اوج خود رسیده است و در کمال پیشرفت خود ، پرواز می کند و به خاطر توانمندی هایش ، فخر می ورزد ، ولی با منافع ظاهر پسند فریب آلود ، آسیب های عمقی فراوانی به طبیعت و انسان وارد ساخته است. اگر وحی را برخاسته از حکمت و هدایت و عدالت الهی می دانیم یقینا به این امر هم اعتراف می کنیم که عقلا اصول و مبانی تربیت جسمانی (چه در مرحله شناخت بدن و پیشگیری از بیماری و چه در مرحله درمان) باید از طریق وحی معصوم در اختیار انسان نهاده شود.

نکته ای که نباید مورد غفلت واقع شود این است که تربیت کنندگی طب اسلامی تنها در جنبه درمانی آن، خلاصه نمی شود. بلکه در طب اسلامی ، بیماری یک نعمت الهی است که افق تازه ای پیش روی انسان می گشاید. او را در سختی های خاصی قرار می دهد و در این مرحله ، به تربیت جسم و روح او می پردازد. و همچنین روش درمان بیماری ها را نیز تبیین می کند تا با تضرع به درگاه ذات احدیت و بهره مندی از آموزه های او ، به درمان دست پیدا کند. و همه این پروسه ، طب اسلامی محسوب می شود یعنی این طب صرفا در جنبه درمانی ، محدود نمی ماند.

البته این بدین معنی نیست که روش علمی تجربه محور ، به کلی از بیخ و بن مردود است. ولی در این جهانبینی ، علم وحی محور ، و علم تجربه محور ، هر دو در جایگاه شایسته خویش قرار گرفته و انسان را در امر سلامت ، به سرانجام نیکو می رسانند. علم الابدانی که از طریق وحی و شهود معصوم ، به دست می آید ، بیانگر همان ملکوت حاکم بر اجزای هماهنگ بدن انسان است که به عنوان زیر بنای حیات بشری شناخته می شود. با مبنا گیری این دستاورد های وحیانی، که از جانب خالق هستی است و به منزله ریشه درخت طب است، تجربه نیز در جایگاه خود می تواند به یاری انسان بشتابد و با توسعه در شاخ و برگ این شجره طیبه ، به تکلیف خود عمل کند. البته برای خواننده این پندار کج ، پیش نیاید که ما با جایگاه بخشیدن به علم تجربه محور ، در واقع ، طب مدرن رایج را تایید می کنیم. به هیچ وجه چنین نیست. آنچه که اکنون در اختیار بشر ، به عنوان پزشکی مدرن شناخته می شود ، همچون اسب سرکشی است که افسار “توجه به غیب” را از خویش گسیخته و بدون مبناگیری اصول معرفت شناسانه دانش وحدت اندیش وحیانی ، به مشتی اباطیل رسیده است که عالم و آدم را با ظاهر فریبای خود ، فریفته و به بیغوله های سرگردانی کشانده است. و البته همین سخن هم به معنای نفی کامل طب مدرن نیست بلکه باید در مقاطعی که مغایر با اصول طب اسلامی نیست و همچنین در مواقع ضروری، از آن نصیب برد.

در این زمینه شیخ مفید نیز ، نظری در همین سبیل ابراز نموده است : “طب ، دانشی است درست که آگاهی از آن، امری ثابت است و راه دسترس بدان نیز وحی است. آگاهان به این دانش، آن را تنها از پیامبران بهره گرفته اند؛ چه آن که ، نه برای آگاهی یافتن از حقیقت بیماری، جز به کمک سمع (ادله نقلی) راهی هست، و نه برای آگاه شدن به درمان، راهی جز توفیق. بدین سان، ثابت میشود که یگانه راه این آگاهی، شنیدن از همان خدایی است که به همه نهفته ها آگاه است.” (تصحیح الاعتقاد، ص ۱۴)

آیت الله تبریزیان ، بعد از سال ها تحقیق و تفحص در طب اسلامی ، با تحریر ۴ جلد کتاب تخصصی ، مجموعه ای از ماحصل اجتهاد خود را در ۱۱۰۰۰ روایت طبی ، تبیین و تدوین کرده است و با همکاری چند تن از جوانان مخلص ، اقدام به تولید سازماندهی شده دارو های اسلامی نموده است. ولی متاسفانه و با کمال قدر ناشناسی ، برخی از اساتید بزرگوار حوزه و دانشگاه ، چنان تند و بی مهابا ، به او می تازند و از هر سو ، او را با انواع اتهامات اثبات نشده ، تخطئه می کنند که از این جدال نابرابر ، صحنه های بسیار غم انگیزی در صفحه تاریخ این سرزمین پدیدار می شود که قلب هر انسانی را به درد می آورد و یاد نخبه کشی همیشگی جامعه ما را در ذهن ها زنده می سازد. و صد متاسفانه ، می پندارند که می توانند با این روش که بیشتر شبیه به فحاشی و هتاکی است تا نقد علمی ؛ ذهن مردمِ تشنه نجات را از برکات این حرکت انقلابی ، تهی  سازند.

منتقدان آیت الله تبریزیان از دو سنخ اند : پزشکان و روحانیون . پاسخ به نقد های پزشک ها ، در این مقال کوتاه نمی گنجد. و همت ما برای پاسخ به نقد های دوستان روحانی است که خود دستی بر آتش دین و حدیث دارند و احتمالا از کثرت احادیث طبی ، آگاهند. در میان روحانیون منتقد ، جمعی از اساتید حوزه فعالیت بیشتری در نقد این مجموعه داشتند که پیش از این ، خود در جمع آوری احادیث پزشکی جهد وافر کرده و همه تلاش خود را در دو جلد ، کتاب “دانشنامه  احادیث پزشکی” ، تجمیع نموده اند.

حال سخن این است که هر اهل انصافی ، این دو جلد کتاب را مطالعه کند، تناقض نقد این دوستان را با مطالبی که در آن کتاب جمع آوری نموده اند ، همچون آفتاب آسمان ، بدیهی و روشن می یابند. که حقیر به چند مورد از آن ها اشاره می کنم.

  1. این دوستان ، در مهم ترین نقد خود ، از ضعف سند احادیث طبی مورد نظر آیت الله تبریزیان شکایت می کنند و این امر را دستاویز تاخت و تاز های خود قرار می دهند. در حالی که این دوستان از همان منابعی که آیت الله تبریزیان استفاده نموده است ، در کتاب دانشنامه احادیث پزشکی موارد فراوانی ذکر کرده اند. از جمله منابعی که تبدیل به نقطه حساس نقد برانگیز طب اسلامی گشته است ، کتاب طب الائمه نوشته دو برادر ، عبدالله و حسین فرزندان بسطام بن شاپور نیشابوری از محدثان شیعی قرن چهارم است که در ساخت بخشی از دارو های اسلامی از آن استفاده شده است. این دوستان ، احادیث این کتاب را دچار انواع ضعف سند شمرده اند و آن ها را غیر کار آمد و غیر معتبر به شمار آورده اند.

درحالی که با کمال شگفتی در کتاب خودشان ، احادیث فراوانی را می بینیم که از این کتاب نقل گردیده و از آن ها در استنباط های طبی ، استفاده های بسیار شده است. پس لازم است این بزرگواران ، نخست خود را از این نظر گاه ، نقد نمایند و آنگاه به دیگران بپردازند.

حتی در بخش های آغازین کتاب به صراحت نوشته اند : “ضعف سند، بی تردید، نشانه عدم صدور حدیث [از معصوم] نیست، چنان که درستی سند، نمیتواند دلیل صدور قطعی آن باشد.” (دانشنامه احادیث پزشکی، ج ۱، ص ۱۸) . یعنی حتی می توان از احادیث با سند ضعیف هم در این زمینه استفاده کرد زیرا ضعف سند ، دلیل کاملی برای کنار گذاشتن حدیث نیست.

  1. آیت الله تبریزیان ، برای ارزیابی این احادیث ضعیف السند ، تجربه و آزمایش را پیشنهاد داده است و اتفاقا همین امر را مزیت طب نسبت به فقه دانسته است که طب آزمون پذیر است ولی فقه ، آزمون پذیر نیست. نقدی که به این پیشنهاد آیت الله تبریزیان می گردد این است که اگر حتی در تجربه هم اثبات شود که حدیث کارآمد است باز هم به دلیل ضعف سند نمی توان آن را منسوب به ائمه دانست و در هر حال ، انتساب این دارو ها به ائمه معصومین ، غلط است. فارغ از اینکه خود این عزیزان در کتاب خودشان ، ضعف سند را نشانه عدم صدور حدیث ندانسته اند ، جالب است که خودشان برای ارزیابی این احادیث ، روش تجربه را پیشنهاد داده اند. و اساسا انگیزه خود را از نگارش این کتاب ، آزمایش احادیث طبی ، اعلام نموده اند. در صفحاتی از آغاز کتاب ، اینگونه می خوانیم :

“برای ارزیابی دقیق احادیث طبّی و بهره گیریِ کامل از آنها، بهترین راه، آزمایش است.  در واقع آزمایش و آزمایشگاه، بهترین قرینه عقلی برای اثبات صحّت و سقم احادیث طبّی است که خوشبختانه، در عصر حاضر، امکان بهره برداری از آن، بیش از هر وقت دیگر، فراهم است. … ارزیابی احادیث طبّی از طریق آزمودن، انگیزه اصلی نگارنده از برنامه ریزی برای تألیف دانشنامه احادیث طبّی بوده است. با توجّه به این که ضعف سند احادیث طبّی نمیتواند دلیل عدم صدور قطعی آنها [از معصوم] باشد و با توجّه به وجود زمینه جعل در این احادیث، برای پالایش آنها و بهره مند شدن مردم و بخصوص مراکز علمی از ذخایر علمی اهل بیت علیهم السلام، چند سال پیش، مرکز تحقیقات دار الحدیث، تصمیم به جمع آوری احادیث طبّی و تنظیم آنها گرفت، به گونه ای که زمینه تحقیق پژوهشگران را در آزمایشگاه ها تسهیل کند.” (دانشنامه احادیث پزشکی، ج  ۱، ص: ۲۰)

حتی بعد از این کلام ، شرح یک نمونه از تحقیقات خود را درباره سرمه اثمد ، که یکی از مهم ترین دارو های طب اسلامی است ، آورده اند و با تبیین کامل مراحل آزمایش ، کارآمد بودن آن را به اثبات رسانیده اند. ولی برای هیچ کس روشن نیست چرا ، این امکانات آزمایشگاهی برای آیت الله تبریزیان که خود به آزمودن احادیث طبی ، تاکید می کرد ؛ فراهم نشد. اگر مخالفت های تند و تیز این جماعت با آیت الله تبریزیان ، در این مسائل مبنایی یعنی ضعف سند و روش ارزیابی احادیث نیست ؛ پس در چیست ؟ پشت پرده ها چه خبر است ؟ و اگر خودشان ، مسئله ضعف سند را می توانند با ارزیابی تجربی در آزمایشگاه حل کنند چرا پس آیت الله تبریزیان نتواند ؟ آیا انگیزه های مخفیانه دیگری در کار است ؟

  1. برخی عزیزان دیگر ، از اساس طب اسلامی را قبول ندارند و با این سخن که بیش از ۶۰ روایت طبی معتبر وجود ندارد ، مفهوم طب اسلامی را بی اعتبار دانسته و از اساس آن را منکر می شوند. این افراد خود در کتاب “دانشنامه احادیث پزشکی” ، تصریح کرده اند که ضعف سند ، دلیل قطعی برای عدم صدور حدیث از معصوم نیست و این روایات ، نیازمند ارزیابی آزمایشگاهی است و از سوی دیگر ، ۱۱۰۰۰ روایت طبی در منابع شیعی موجود است چیزی حدود پنج برابر تعداد احادیث فقهی ؛ با این شواهد، دیگر سخنی برای رسوایی نقد این عزیزان باقی نمی ماند و همه چیز آشکار می شود. زیرا واضح است که با داشتن چنین گستره وسیعی از روایات طبی ، می توان و می باید از طب اسلامی سخن گفت و برای احیای آن تا بارگاه شهادت ، کوشید.
  2. برخی نقد ها به ایشان از جانب همین بزرگان و اساتید دیگر ، این است که طب اسلامی آیت الله تبریزیان ، مسائل درمانی را هم مطرح می کند در حالی که در اسلام ، تنها مسائل بهداشتی مطرح است و در بهترین حالت خود ، صرفا پیشگیری از بیماری ها را با رعایت های عمومی ، تبیین نموده است. باز هم تناقض !!!

اگر به فهرست کتاب دانشنامه احادیث پزشکی نگاهی داشته باشیم (که یکی از منابع شناخته شده و معتبر در میان همه فضلای اهل حدیث است) می بینیم که چگونه انبوهی از درمان ها ، در فصل بندی کتاب ، وارد شده است. در این مقال شماری از آن ها را نام می بریم.

  • درمان وحشت
  • درمان برخی بیماری های چشم
  • درمان برخی بیماری های گوش
  • درمان برخی بیماری های بینی و حنجره
  • درمان زکام
  • درمان عطسه فراوان
  • درمان سرفه
  • درمان سل (یکی از بیماری های عفونی که ریه را درگیر می کند)
  • درمان تنگی نفس
  • درمان ذات الجنب (پلورزی یا پلوریت)
  • درمان دندان درد
  • درمان بوی بد دهان
  • درمان بواسیر
  • درمان باد های شکم
  • درمان کرم های شکم
  • درمان گوارا نیافتن غذا
  • درمان مسمومیت
  • آب درمانی
  • درمان با قی کردن عمدی
  • درمان بی اشتهایی
  • درمان بیماری های خون
  • درمان درد طحال
  • درمان بیماری های پوستی
  • درمان پیسی (یکی از بیماری های پوستی تقریبا لا علاج)
  • درمان تَرَکِ پوست
  • درمان زخم های چرکین
  • درمان کم مویی
  • درمان قطعی قاعدگی

و …

تا اینجا که همه نقد این دوستان ، به خودشان هم وارد است و نشان از آن است که اینها به هیچ وجه ، نقد جدی ندارند و همه این حرف ها ، از زمره بهانه های بنی اسرائیلی محسوب می شود که برای مقاصدی دیگر (که برای ما شناخته شده نیست) مطرح می شوند.

  1. یکی دیگر از نقد هایی که منتقدین ، بر آیت الله تبریزیان روا می دانند ، مسئله طرح احادیث خنده دار است. مثل ناخن درمانی عصب سیاتیک که در روایتی از امیرالمونین (ع) مطرح گشته است و چندی پیش در یکی از شبکه های ماهواره ای ، مورد تمسخر قرار گرفت و حساسیت های بسیاری را برانگیخت. اینجا هم باز تناقض آشکار دیگری وجود دارد و این نقد هم ، وزنی در ترازوی عقل ، ندارد. اگر در طب اسلامی مسائلی غیر عادی و نا آشنا با خرد عمومی مردم ، وجود دارد و ممکن است در اذهان برخی مادیون ، تمسخر آمیز به نظر برسد ، و به همین دلیل برخی بگویند باید بساط آن را جمع نمود ، آنگاه باید تمام دین را کنار گذاشت و از دین ، هیچ سخنی نباید گفته شود زیرا سراسر دین ، واجد داستان هایی است که اگر بنا باشد ، با یک نگاه ماتریالیستی ، به آن ها نگریسته شود ، جز خنده چیزی عاید مخاطب نخواهد شد. به هر حال ، این عرصه ، ریشه در اراده لایزال حق و اسرار بیشمار هستی دارد. و اکثریت انسان ها ، به این حقایق اعلی ، جاهل اند و این حقایق در نزد آن ها ، چه بسا خنده دار و بی منطق ، جلوه نماید.
  2. برخی دوستان ، این مجموعه را سراسر شیادی می دانند. و آیت الله تبریزیان را در شمار فال بین ها و دعا نویس ها و جادو جنبل باز ها ، می آورند که حقیقتا ، از فرط بی اطلاعی و بی انصافی است و درحالی که هیچ دلیلی برای نشان دادن فریب مردم توسط آیت الله تبریزیان، در دست ندارند مدام به طرح این تهمت ها ، دامن می زنند. ایشان سال ها ، دارو های طب اسلامی را به رایگان توزیع می کردند و بعد ها هم که به خاطر استقبال فراوان ، هر چند در ازای دریافت هزینه ، دارو ها را در اختیار مردم قرار می دادند ، آن قدر این هزینه ها ناچیز هستند که فقیر ترین فقرا نیز ، به این طب مراجعه کرده اند و درمان شده اند. برای اثبات این موضوع می توانید به قیمت دارو ها در سایت رسمی مرکز طب اسلامی مراجعه کنید. همین کافی است برای اینکه بدانیم در این ساز و کار ، جایی برای طرح این اتهامات سخیف ، وجود ندارد.
  3. چند تن از متنقدان هم مسئله جن گیری و انتساب برخی بیماری ها به آسیب اجنه را مطرح می کنند. و آن را غیر علمی جلوه می دهند. باید به این عزیزان گفت : این طب ، برگرفته از بیانات پیشوایان دینی است و بر اساس جهانبینی ماتریالیستی علم جدید ، بنا نشده است. در قران کریم به صراحت از وجود اجنه سخن رفته است تا جایی که یک سوره ، به اسم جن ، تدوین شده است و در آن داستانی شگفت انگیز از ایمان و درک آنان از حقایق هستی ، نقل گشته است. و همچنین از آسیب اجنه و شیاطین سخن رفته است ” الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَیَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ” (آیه ۲۷۵ سوره البقره) و علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرمایند : آن‌چه آیه بر آن دلالت دارد بیش از این نیست که دست کم بعض از جنون‌ها مستند به مس جن است و استناد جنون به عللی چون شیطان موجب ابطال علل طبیعی نیست بلکه علل طبیعی در طول علل غیرطبیعی هستند نه در عرض آن‌ها (تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج ۲، ص ۵۷۴٫)

به علاوه در روایات هم ، آسیب جن و شیطان به کرات مطرح گشته است و امری است که قابل انکار نیست. فلذا دست یازیدن به این چنین نقد های آبکی و پوپولیستی و به ظاهر علمی ، برای بستن دهان طرف مقابل به اتهام مقابله با علم ، جایگاهی در تفکر انتقادی ندارد.

حال اینکه امراض جدیدی همچون ام اس را هم به آسیب جن ربط بدهیم یا نه ، این اجتهاد حضرت آیت الله تبریزیان در بررسی احادیث است که ام اس در زمره این آسیب ها قرار دارد و البته این به معنای نفی دخالت علل طبیعی در بیماری ها مثل نقش دستگاه ایمنی در بیماری ام اس و تخریب غلاف میلین نورون ها نیست. زیرا علل غیر طبیعی در طول علل طبیعی قرار دارند نه در عرض آنها. و اگر مجتهد دیگری نقدی به این فهم ایشان از روایات ، داشته باشد باید با شیوه علمی قابل قبول آن را طرح کرده و صورت این اجتهاد را اصلاح یا دگرگون نماید. وگرنه بالکل ، نفی هر گونه آسیب های علل غیر طبیعی در طول علل طبیعی ، نشان از رخنه نگرش مادی گرایانه در طرز فکر این بزرگواران است.

  1. نقد دیگری که این دوستان در محافل گوناگون خود مطرح می کنند و به این موشکافی غره می شوند ! این است که می توانند با پیگیری دقیق تک تک کلمات آیت الله تبریزیان ، خطا هایی به خیال خود بیابند و آن گاه کل مجموعه را زیر سوال ببرند. اکنون در پی آن نیستم که به تک تک این نقد ها پاسخ بدهم ولی در شگفتم از این که این همه دشمنی ، آخر برای چیست ؟ چرا اینگونه باید به هر بهانه ای ، یک چنین مجموعه پر شهامتی را از اساس ، بی اعتبار جلوه داد ؟ فعلا به یاد آوری این نکته بسنده می کنم که نقد چند کلمه از آیت الله تبریزیان به فرض که حتی نقد ها صحیح باشند ، هیچ گاه ، طب اسلامی و حرکت انقلابی ایشان در احیای آن را زیر سوال نمی برد. بلکه شخصیت خود این افراد را بیش از پیش نمایان می سازد که چقدر ، دچار خود بزرگ بینی و سفسطه فکر و دشمنی طبع هستند.
  2. آخرین موردی که ما به بررسی آن می پردازیم ، نقدی است که برخی عزیزان ، به ادعای آیت الله تبریزیان در باب درمان همه بیماری ها و یا درمان بیماری های صعب العلاج ، وارد می کنند. در این باب هم باید گفت ، به هر حال این ادعا نیز ، بخشی از اجتهاد ایشان است و سبب نمی شود ، تمام این مجموعه زیر سوال برود بلکه از منتقدین این انتظار می رود که حداقل برای یکبار و برای اولین و آخرین بار ، احادیث طبی را مورد ارزیابی آزمایشگاهی قرار بدهند و برای همیشه ، به جولان این گمانه زنی ها و فرضیه ها و نقد ها پایان بدهند. قدری دست از فعالیت تئوریک بردارند و به آنچه تاکنون دست یافته اند جامه عمل بپوشانند و تکلیف طب اسلامی را برای همیشه روشن سازند. نه اینکه مدام از در تخریب و تهمت ، وارد شوند و چوگان ناسزاگویی خود را بر سر مخلصان این مجموعه بکوبند و نهایتا هم این گونه ، با وضع غم انگیزی همه فعالیت های آیت الله تبریزیان را متوقف کنند و ایشان را به گوشه گیری امر دهند و به جای نقد صحیح و رفع نواقص و تقویت کمالات ، این حرکت انقلابی تمدن ساز را اینگونه عقیم و بی سرانجام سازند.

نتیجه : اینکه هیچ یک از نقد های موجود به طب اسلامی ، واجد انسجام محتوایی معقولی نیست و لبریز از تناقض های متعدد است که به شماری از آن اشاره شد.

این نقد ها از جنس پیراهن های عثمان است که در طول تاریخ اسلام در مقابل اغلب فعالیت مبتکرانه علما و نخبگان جامعه ، عَلَم شده است و وضع جامعه اسلامی را به این حال آشفته ، دچار کرده است.

چرا باید به جای تخطئه بی مورد طب اسلامی ، میدانی برای آزمایش های علمی داده نشود ؟ اگر واقعا شما بزرگان اهل علم ، معتقد به روش آزمایش احادیث طبی هستید چرا این اجازه را به آیت الله تبریزیان نمی دهید ؟ آیا غیر از این است که خوف ناکارآمدی احادیث در میدان عمل ، در قلوب شما وجود دارد و این نشان از ضعف ایمان شماست ؟ آیا جز این است که از عملیاتی ساختن این طب در عرصه اجتماع ، ناراحت هستید ؟ به جای اینکه دست در دست هم بدهیم و این پروژه را به سرانجامی معقول برسانیم ، به نزاع با همدیگر بر می خیزیم و خویشتن را از درون ، تهی می سازیم. و آنگاه انتظار تمدن سازی و تمدن زایی هم می توانیم داشته باشیم ؟!

از خدای مهربان ، ملتمسانه خواستاریم تا همه ما را به راه راست هدایت فرماید و حقیقت “اشداء علی الکفار رحماء بینهم ” را برای ما روشن و نهادینه سازد ان شاء الله.

 

شهاب الدین پیرنیا ؛ پژوهشگر دین و فلسفه – شهریور ۹۶

 

این مطلب بدون برچسب می باشد.

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

سوالی دارید؟ دایرکت اینستاگرام بپرسید
2:06 AM
حتما پیج را فالو کنید ضررنمیکنید!
seen